هنر نقد نیز مانند هنر دست خط از بین رفته است. آیا این مهم است؟ خوب، بله، در واقع. شاید این را بگویم که بیشتر عمرم را به ،وان منتقد گذرانده ام. اما تحمل کن در پروژه ساخت فرهنگ جه،، نقد خوب بسیار مهم است. بنابراین، چگونه آن را به خوبی انجام دهیم؟
سالها پیش، به،وان یک منتقد جوان نسبتاً جدید در سیدنی، در یک ناهار ،د شهردار در تالار شهر شرکت کردم. در نیمه راه دسر، گفتگو به وضعیت متأسفانه معماری سیدنی تبدیل شد. در آن زمان یکی از معروف ترین معماران ما، یک پشت نقره ای واقعی، از جا پرید، روی میز پوشیده شده از دماش کوبید و گفت: “ما به پول نقد بیشتری نیاز داریم!” اندکی بعد، من چیزی را به صورت چاپی در مورد کار او منتشر کردم و او تهدید کرد که از او شکایت خواهد کرد.
از آن زمان، توانایی ما برای تمایز بین افراد شخصی و عمومی کاهش یافته است، و سبک قرن ها ادبیات را تضعیف می کند تا جایی که اکنون انتقاد به طور گسترده به ،وان نوعی از سخنان نفرت تلقی می شود. و در حالی که ممکن است فکر کنید که این چیز خوبی است – اینکه اگر همه در مورد همه چیز خوب باشند، دنیا خوب می شد – حقیقت پیچیده تر است. زیرا انتقادی که به خوبی انجام می شود، نوعی نفرت نیست، بلکه نوعی عشق است.
افشاگر، مانند جولیان آسانژ، دیوید مک براید (وکیلی که اخیراً به دلیل افشای جنایات نظامی در افغانستان زند، شده است) و پدرش ویلیام مک براید (که همراه با دکتر کانادایی فرانسیس کلسی، در برابر انتقادات سازمان به دلیل هشدار دادن به جهان در مورد خطرات تالیدومید مقاومت ،د) افراطی هستند. نمونه هایی از نیاز به مخالفان عمومی اما اصل پابرجاست. حقیقت به خودی خود ارزشمند است و به طور جداگانه مفید است. ما به حقیقت گویان نیاز داریم، زیرا دکترین، مهم نیست که چقدر گسترده باشد، می تواند اشتباه باشد. علاوه بر این، فرهنگ انتقاد آشکار ممکن است به کاهش نیاز به چنین طغیانهای انفجاری کمک کند.
یک قرن پیش، نقد یک گونه ادبی ارزشمند بود. بهترین آن – مانند نقدهای تئاتر جرج برنارد شاو یا نقدهای تلویزیونی نانسی بن،-اسمیت – ادبیات مستقلی بود که خواندن آن در نوع خود لذت بخش بود. جایی بین تبلیغات و مستند قرار دارد و بخشی از آن دلیل عینی، بخشی سلیقه شخصی، بخشی فرهیختگی و بخشی دیگر جدلی بود. تأثیر آن پرورش ذائقه عمومی بود.
بله، ذائقه می تواند عام باشد و می توان آن را پرورش داد. این آموزش مانند هر فرآیند آموزشی می تواند هنجاری باشد بدون اینکه ظالمانه باشد. پرورش زیباییشناسی به،وان رابطهای بین مشاهدهگر و سوژه باید به جای تحمیل ایدهای ی،ان از ارزش یا زیبایی، عادت تفکر عمومی را تلقین کند.
معماری، محبوب ترین هنرها، به ویژه به فرهنگ عمومی فرهنگی وابسته است. بنابراین، وقتی مرزهای بین عمومی و خصوصی (و مرزهای بین بحث عقل، عقل، و دنیای عاطفه) محو می شود، همانطور که در دهه های اخیر رخ داده است، ناگهان انتقاد به ،وان سخنان نفرت انگاشته می شود و معماری آسیب می بیند.
البته این گونه انتقادات باید خوب و با دقت انجام شود. دستورالعمل استانداردی که در ا،ر آزمونهای دانشآموزی به کار میرود (از جمله موارد دیگر) این است: «به آنها بگویید چه چیزی را دوست دارید، سپس به آنها بگویید چه کاری میتوانند بهتر انجام دهند». نقاط قوت و فرصت ها، در شرایط شرکتی معمولی؛ این به ،وان انتقاد سازنده شناخته می شود. اما روند واقعی سخت تر و خلاقانه تر است.
غول ادبی تی. اس. الیوت به منتقد توصیه کرد که «از تعصبات و غرایز شخصی خود… در تعقیب مش، قضاوت واقعی خودداری کند».1 وی گفت: نقد برای روشن ، هنر و اصلاح سلیقه است. جرج اشتاینر، فیلسوف، انتقاد را «فرمان بینایی» توصیف کرد.2 – نه فقط اعلام خوب و بد، بلکه کمک به خواننده برای دیدن واضح تر.
بنابراین، چگونه می تو،د از ساختمان انتقاد کنید؟ کتابهایی در این باره وجود دارد، اگرچه تعداد آنها کم است و در کل در بخش نحوه انجام کار بسیار مفید نیستند. کجا میتوانم بروم؟ معماری و تخیل انتقادی3 او نقد را به یک مقوله و یک زیرشاخه ی،ی مد ارسطویی ت،یم می کند. ال،اندرا لانگ نوشتن در مورد معماری4 او همچنین تکنیکهای انتقادی را طبقهبندی میکند، اما مثالهایی ارائه میدهد، آدا لوئیس ها،تبل و لوئیس مامفورد را به ،وان نمونههایی از نقد «رسمی»، هربرت موشامپ را به،وان «تجربی» و نیویورک تایمزپل گلدبرگر به ،وان “تاریخی”.
اما همه اینها کاملاً آکادمیک است. هیچ کدام به شما کمک نمی کند که واقعاً این کار را انجام دهید. منتقد باید دانش کاری نسبتاً کاملی از معماری (تاریخ، زیبایی شناسی، زمینه سیاسی و اجتماعی و اهمیت آن) داشته باشد. یک پاسخ بصری توسعه یافته به نشانه های فضایی و بصری. توانایی همدلی به منظور دیدن ساختمان از دیدگاه های مختلف (معمار، کاربر، مشتری، عمومی)؛ ذهنی نسبتاً باز، از جمله تمایل به فراتر رفتن از تعصبات شخصی نامربوط (به ،وان مثال، دوست داشتن یا دوست نداشتن معمار یا کار قبلی او). کنجکاوی پر جنب و جوش (فیزیکی، بصری، فکری)؛ بی توجهی سالم به آنچه مردم می خواهند بشنوند؛ شجاعت اخلاقی مهمتر از همه، تعهد به صداقت.
علاوه بر این، انتقاد مفید شامل احساس، تفکر، گوش دادن، خواندن، کاوش، تجزیه و تحلیل، قاب بندی، قضاوت، و ،یب، تقریباً به همین ترتیب است.
ابتدا ساختمان (یا مکان) را تجربه کنید. هیچ چیز به اندازه بودن در آنجا نیست. پاسخ فوری، عمیق و احساسی، بذر آنچه خواهید نوشت است. با این حال، به خودی خود کافی نیست.
بعد تحقیق می آید. این باید زمینه را پوشش دهد – سیاسی، تاریخی، پارادایمیک، زمینه ای و زیبایی شناختی. همچنین باید مختصر و آنچه را که ساختمان از خود “انتظار” دارد – آنچه را که در تلاش است به دست آورد، پوشش دهد. در این مرحله، باید شروع به درک شکل و هدف داستان خود کنید: سوال چیست؟ پاسخ شما به آن چیست؟
تحقیقات بیشتر و جمع آوری شاخه ها باید دنبال شود، از جمله شناخت محدودیت های فرآیند طراحی و خودآزمایی در مورد انتظارات خود از معماری. آیا آنها منصف هستند؟ معقول؟ سپس باید ساختمان را بر اساس انتظارات خود از آن و جاه طلبی های خود اندازه گیری کنید. آیا با شرایط خودش موفق خواهد شد یا ش،ت؟ یا مال شما؟
سپس، و تنها پس از آن، باید بنویسید. طبیعتاً نوشتن خود فرآیندی است که نیاز به نرمی، هدف، انسجام و فرم دارد.
بعد از اینکه نوشتید، بخو،د – گویی خواننده هستید، نه نویسنده – و سپس بازنویسی کنید و دوباره بنویسید.
همیشه صادق باشید، اما هرگز خشن، سختگیر، اما هرگز شخصی، سخاوتمند، اما هرگز مدارا نکنید. همیشه به خاطر داشته باشید که علاوه بر مسئولیت شما در قبال معمار مورد نظر، مسئولیت گستردهتر و پایدارتر شما در قبال فرهنگی است که آجر به آجر به ساختن آن کمک میکنید. در نهایت، معماری فقط به اندازه فرهنگ مشتریانش خوب است. نقد برای روشن ، هنر، توسعه ذوق، سازماندهی بینایی و غنیسازی دنیایی است که به اشتراک میگذاریم.
منبع: https://architectureau.com/articles/،w-to-critique-a-building-1/