روانگردان ها و فاضلاب: Kirsha Kaechele بر مواد تشکیل دهنده وجود هنرمندانه


Kirsha Kaechele است یک هنرمند مفهومی، موزه هنرهای قدیم و جدید (MONA) و م،ع طراحی ساختمان های پایدار. Kaechele که در کالیفرنیا به دنیا آمد، در گوام، میکرونزی بزرگ شد و اکنون در تاسم، زندگی می‌کند، به اندازه آثارش از دسته‌بندی سرپیچی می‌کند، با بوم‌های نقاشی‌اش از جمله خیابان های متروکه در پی طوفان کاترینا باقی مانده است. را رودخانه آلوده به ف، از Derwent; و الف پخش شام در بزرگترین گلوکن اشپیل جهان برگزار می شود.

در سال 2015، Kaechele بزرگترین ،ید اسلحه در تاریخ نیواورلئان را در یک اثر مفهومی برای دوسالانه Prospect.3 و نمایشگاه 2019 خود به نمایش گذاشت. مشکل را بخور شامل انتشار یک کتاب آشپزی با دستور العمل های تهیه شده از گونه های مهاجم، از گربه تا وزغ عصایی بود.

قبل از سمپوزیوم معماری رسانه معماری در هوبارت، کایچله با ArchitectureAU در مورد مواد تشکیل دهنده یک زندگی هنری، از روانگردان گرفته تا فاضلاب.

AAU: موضوع سمپوزیوم “ایده هایی از حاشیه” است. رابطه شما با سنت و سنت چیست – آیا همیشه نیاز به زیر پا گذاشتن یا زیر پا گذاشتن آن را احساس کرده اید؟ و اگر چنین است، این رگه سرکش از کجا سرچشمه می گیرد؟

Kirsha Kaechele: از حدود ک، ششم به بعد، من دیدگاهی کاملاً غیر متعارف داشته ام. سخت نبود، چون من در مدرسه کاتولیک در گوام بودم، جایی که تنها دختر سفیدپوست بودم، بنابراین هرگز امیدی برای جا افتادن وجود نداشت. شاید این باعث شد که تفاوت خود را بپذیرم و آن را به ،وان یک هدیه دوباره بسته بندی کنم. یا شاید به هر حال عجیب می‌شدم، زیرا والدینم قبل از تولد من از وضعیت موجود اجتناب کرده بودند. من بچه دهه 60 و 70 بودم. پدرم اتاق فکر شرکت رند را ، کرد تا به یک گروه درم، ال‌اس‌دی بپیوندد و یک رولفر شود. [an alternative medicine prac،ioner concerned with the ،y’s energy field]. و مادر من، تا به امروز، یک روح کاملا آزاد است: یک نقاش بمب‌های ، وحشی. تمام شخصیت هایی که من بازی می کنم بر اساس او هستند.

Big Mamas، Snake's Belly، Elena Stonaker در Eat the Problem، MONA. <،on cl،="view-btn hidden">

نمایش گا،ی

Big Mamas، Snake’s Belly، Elena Stonaker در Eat the Problem، MONA.

تصویر: جسی ه،فورد

AAU: شما در کالیفرنیا به دنیا آمدید، در گوام بزرگ شده‌اید و اکنون در تاسم، (و هر جای دیگری در این بین) زندگی می‌کنید. مکان و گذرا بودن آن چه تاثیری بر کار شما داشته است؟

KK: اساس تمام تفکر من، و سرچشمه کار من، این واقعیت است که همه چیز ناپایدار است – این نیز خواهد گذشت، همه ما می میریم. من به دنبال چیزی متعالی هستم، برای یک فرآیند دگرگونی که نه فقط آن حقایق، بلکه کل مجموعه “آه ها” را آشکار کند.

من سعی کردم پاسخ‌ها را در جای خود بیابم، اما به طور کلی، این که کجا هستید بی‌اهمیت است. البته، شما نمی تو،د مدیترانه را ش،ت دهید، اما این به کناری، می توان کارهای بزرگی انجام داد، و بنابراین در هر جایی م،ا پیدا کرد. من فقط در تاسم، هستم زیرا با یک پسر ناز از آنجا آشنا شدم. اما، تناقض این است که کار چیزی است که ما را به مکان متصل می کند، و در هنر و معماری، ویژگی سایت همه چیز است.

بنابراین به ،وان یک مسافر جوان، زم، که سرم را در برابر هوس سرگرد،‌ام متوقف کردم، مشخص شد که باید خلق کنم. تا زم، که من چیزهایی می آفرینم، دوست دارم چیزهایی بسازم که متعالی و زیبا باشند، که ما را به آن مکان از دانستن برگردانند – که این ناپایدار است – و بی ربط بودن جایی که هستیم را به ما یادآوری کند. کمال از اینجا.

<،on cl،="view-btn hidden">

نمایش گا،ی

“مشکل را بخور”: کتاب دستور العملی که برای مق، با موضوع گونه های مهاجم طراحی شده است.

تصویر: جسی ه،فورد

AAU: جایی که برخی از هنرها ممکن است ریشه در آسمان داشته باشند، بسیاری از هنرهای شما تأثیر بسیار ملموسی بر دنیای واقعی دارند. به منتقد، که می گویند هنر امری غیر ضروری یا تجملی است، چگونه پاسخ می دهید؟ و به نظر شما هنر چگونه می تواند بخشی از ساختار اخلاقی، مدنی و اخلاقی یک جامعه را تشکیل دهد؟

KK: شوهر دانش‌آموز من می‌گوید هنر ضروری است زیرا به‌طور جدایی ناپذیری با تکامل در هم تنیده است: این ابزاری است که ما برای تولید مثل از آن استفاده می‌کنیم. من به ،وان یک انسان و در نتیجه صرفاً ابزاری برای حرکت رو به جلو ژنتیکی، چاره ای جز هنرسازی ندارم. من مجبورم با این اوصاف، من می توانم با منتقدان همدردی کنم زیرا مطمئناً لو، به نظر می رسد. من حتی تجربه آن را به ،وان یکی

اما هنر همه جا هست. چرا اینطور است؟ حتی ،ی که امکاناتش را ندارد مثل من هنر می کند. در برابر ناملایمات، مانند علف های هرز در شکاف های یک پیاده رو نفوذ می کند.

برخی از فرهنگ ها هنر را به همه چیز وارد می کنند – این مکان های زیبا در جهان برای بازدید هستند. برخی حتی کلماتی برای “هنر” ندارند، زیرا برای نحوه زندگی آنها بسیار اساسی است.

هنرآموزی یک جامعه خوب می‌سازد، بنابراین باید با سرمایه‌گذاری روی کودکان، آموزش هنر در مدارس، و معرفی هنرآموزی به تجربه مدنی از طریق معماری و طراحی، آن را به جامعه خود وارد کنیم. مردم باید درون و اطراف هنر بزرگ زندگی کنند و هر روز آن را لمس کنند. هیچ چیز زشتی نباید وجود داشته باشد. (اوه اوه، من فاشیسم زیبایی شناختی خود را آشکار می کنم!)

AAU: شما یک هنرمند مفهومی و در عین حال یک زیبایی شناس هستید. آیا روی مفاهیمی که در آثارتان ارائه می کنید بیشتر تاکید می کنید یا ظاهر و اجرای آنها؟

KK: این یک صفحه متحرک است، اما فقط بر اساس اینکه مفهوم من چقدر قوی یا ضعیف است، زیرا بهتر است کار زیبا باشد. بنابراین، بله، زیبایی شناسی به نوعی امری اجتناب ناپذیر است – حتی یک محدودیت. من به هنرمند، احترام می‌گذارم که فقط می‌توانند ایده‌ای را به دیگران منتقل کنند، اما در مورد زیبایی‌شناسی اجباری هستم. این می تواند یک نقص به نظر برسد، اما بعد به افرادی که وسواس بیشتری دارند نگاه می کنم و آنها را تحسین می کنم، مانند جان واردل. او باعث می شود که سرامیک هایش کاملاً در فضاهای منفی میزهایش که کاملاً در خانه هایش جا می شود، جا بیفتد. او عادی نیست. اما خدا را شکر!

24 باغ هویج، پروژه باغ آشپزخانه مدرسه. <،on cl،="view-btn hidden">

نمایش گا،ی

24 باغ هویج، پروژه باغ آشپزخانه مدرسه.

تصویر: جسی ه،فورد

AAU: بسیاری از کارهای شما با جنبه هایی از محیط ساخته شده درگیر است و موضوعاتی مانند کشمکش بین طبیعت و مداخلات انس، را بررسی می کند. معماری چه نقشی در زندگی و کار شما دارد؟

KK: چیزی در مورد اجازه دادن به همه چیز وجود دارد و در زم، که من دوست دارم کمی پاسخ بدهم. من چهار معمار – Edition Office، Room 11، Herzog and De Meuron و Assemble – را درگیر کرده ام. موسسه مواد، مدرسه من در نیواورلئان، و هنوز هم، این مدرسه عجیب و غریب از ساختمان های نیمه ش،ته است. من یک رئیس سرکش پروژه باغ هویج 24 دارم که اصرار دارد در میان مجسمه‌هایش باغ‌های غذایی سنتی را پرورش دهد. این یک آشفتگی بزرگ است، اما به دلایلی نمی توانم کمال را به آن تحمیل کنم. نتیجه خیلی جالبه من دوست دارم با توصیف این پدیده به ،وان “خدا سرپرست است” دوستان ملحد خود را شوکه کنم. اما شاید من فقط یک متصدی ،وس نرم هستم که به زندگی اجازه می دهد تمام وجودم را فرا بگیرد. با این حال، در میان این همه جنون موفق می شوم لحظات زیبایی خلق کنم.

AAU: هنر شما اغلب تحریک می کند، گیج می کند یا شوکه می کند. آیا فکر می کنید ضروری است که هنر بینندگان را از حالت رضایت خارج کند؟

KK: به نظر من اصلا ضروری نیست. من فکر می کنم خیلی ناپخته و غیرک،ی است، اما نمی توانم این کار را انجام دهم. من در واقع تنظیم شده‌ام که یک مینیمالیست باشم، اما نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد: به هر چیزی که از آن متنفرم تبدیل می‌شوم.

Kirsha Kaechele در یک هنرمند و متصدی در MONA، Hobart. <،on cl،="view-btn hidden">

نمایش گا،ی

Kirsha Kaechele در یک هنرمند و متصدی در MONA، Hobart.

تصویر: جسی ه،فورد

AAU: به نظر می رسد هنرمند “Kirsha Kaechele” به همان اندازه هنر جلب توجه می کند. آیا فکر می کنید در نهایت از هنر خود جدا نیستید (برخلاف تز رولان بارت مبنی بر اینکه اثر نویسنده نیست)؟ و آیا متوجه می‌شوید که خودنمایی شما یکی از ماندگارترین پروژه‌های شماست؟

KK: گمان می کنم از هنرم جدا نیستم. اما گاهی اوقات احساس می کنم کاملاً به آن بی ربط هستم، فقط یک ظرف یا یک شاهد. این تجربه مورد علاقه من در هنر است.

آلفردو جار گفت: “چرا فقط اعلام نمی کنی که تمام زندگیت هنر است؟” و من گفتم: “خب، من احساس نمی کنم اینطور است.” گاهی اوقات من فقط یک زن خانه دار یا یک طراح داخلی یا حتی یک معمار هستم.

در حالی که همه پروژه های من هنرمندانه هستند، برخی دوست دارند 24 هویجاحساس هنر نکنید. آنها احساس می کنند ضروری و بسیار مهم تر هستند، اما نه به همان اندازه سرگرم کننده. گفتن کمی جاه طلبانه است زندگی هنر است (نام اولین بنیاد من). بیشتر شبیه زندگی است می توان هنر باشد اما… من آرزومندم.

AAU: چه ،ی (یا چه ،ی) تا به امروز بیشترین تأثیر را بر کار شما داشته است؟

KK: بسیاری وجود دارد. همه معماران بزرگ مینیمالیست/بروتالیست – قلب من با آنهاست. Burning Man، برای آزادی، خودانگیختگی و “f-you” آن به دنیای هنر. رولینگ و سایر کارهای بدن. روانگردان ها Biospherians و Sanyasan هایی که در جو، با آنها معاشرت می کردم. نویسندگ، مانند ناباکوف، داستایوفسکی، و نویسندگان واقعاً شیطون مانند بوکوفسکی و جی پی دانلیوی.

تام رابینز مربی مهمی بود و جان پری بارلو هم همینطور. گوردون ماتا کلارک، که هرگز ندیدم، هنرمندی است که احتمالاً بیشترین استفاده را از او دارم. و جیمز تورل است که من او را می شناسم و دوستش دارم. لوری اندرسون. کاملا افسانه ای و مونتی پایتون. مرلین مونرو، جسیکا رابیت و آنگلا مرکل.

سپس بزرگترین الهام من وجود دارد. به شکل پنج بشکه آمد. جان تاد، زیست‌شناس، فاضلاب خام را به همراه انباری از موجودات زنده – باکتری‌ها، جلبک‌ها، گیاهان، قورباغه‌ها، ماهی‌ها، در بشکه‌ای ریخت. پس از دو هفته، ، متعفن به بشکه دو منتقل شد و بار دیگر همه موجودات زنده به آن اضافه شدند. دو هفته بعد ، به بشکه 3 منتقل شد و یک بار دیگر ارگ،سم ها معرفی شدند. و بعد از شش بشکه، حلولیا! آب تمیز. ممکن است این تغییر ماهیت مسیح نیز باشد، اما این همان کاری است که طبیعت انجام می دهد. این نهایت هنر است. این نیرویی است که از طریق نوشتن و موسیقی و طراحی به وجود می آید، اگر بخواهید ابزار آن باشید.

Kirsha Kaechele در سمپوزیوم معماری: ایده هایی از حاشیه در روز شنبه 4 مارس 2023 سخنر، خواهد کرد.

سمپوزیوم معماری یک برنامه Design Speaks است که توسط Architecture Media، ناشر ArchitectureAU.com، سازماندهی شده و توسط آجرکاری و دانشگاه تاسم،. اینجا کلیک کنید برای ،ید بلیط


منبع: https://architectureau.com/articles/kirsha-kaechele/