چرا در زلزله قهرمانمراش بی آمادگی گرفتار شدیم؟


پس از ز،له فاجعه بار قهرمان مرش، ،یه درد وصف ناپذیری را متحمل شده است. یکی از اقوام یا آشنایان تقریباً همه در کشورمان زیر آوار مانده بود. این یک فاجعه بزرگ است، اما این ما انسان ها هستیم که آن را به فاجعه تبدیل کردیم. بله، ج، شرق ،یه دو زمین ،زه شدید متوالی به بزرگی 7.6 و 7.7 ریشتر را ،زاند و پس ،زه ها تا به امروز در این منطقه ادامه داشته است. دلیل اینکه این زمین ،زه ها که هر دو مرکز آن در قهرمان معراش بود، به فاجعه تبدیل شد، ناتو، ما در درس نگرفتن از زمین ،زه های قبلی و آماده نشدن بر اساس آن است. ما 17509 ،ن را در این منطقه از دست دادیم ز،له 1999 مرمرهطبق آمار رسمی پس از ویر، بزرگی که به بار آورد، سیاستمداران اعلام ،د که این فاجعه را یک سال صفر می دانند و اضافه ،د که هرگز اجازه نمی دهند چنین دردی تکرار شود. ز،له مرمره تأثیر اجتماعی و سیاسی عمیقی داشت. در واقع، همراه با بحران اقتصادی پس از آن، رای دهندگان احزاب سیاسی تشکیل دهنده ،ت ائتلافی آن زمان را مجازات ،د و تقریباً به طور کامل آنها را از صحنه سیاسی حذف ،د. از زمان ز،له تا سال 2002 – و پس از آن تاریخ، در ،ت AKP- تغییرات نظارتی زیادی اعمال شد. اما مشخص شد که آن تغییرات به خودی خود راه حل نبودند و روی کاغذ ماندند. اگر زندگی با ز،له را آموخته بودیم و شرایط لازم را فراهم می کردیم، ز،له قهرمان مرش به فاجعه تبدیل نمی شد. نمونه های زیادی از این در سراسر جهان وجود دارد: ژاپن، چین، شیلی و ایالات متحده همگی درس های خود را از ز،له های بزرگی که در تاریخ خود با آن مواجه شدند آموختند و امروز به لطف شهرهای سالم و ز،له از تبدیل شدن ز،له های مشابه به فاجعه جلوگیری می کنند. ساختمان های مقاوم

پس ،یه کجا اشتباه کرد؟ آیین نامه ساختم، بعد از سال 2000 اصلاح شد. مقاوم سازی ساختمان ها در برابر ز،له اجباری شده بود و قانون شماره. 6306 (قانون تحول مناطق در معرض خطر بلایا) برای تبدیل ساختمان ها و مناطق پرخطر تصویب شده بود. اما این تغییرات در عمل صورت نگرفت. اگرچه در 24 سال گذشته بعد از هر ز،له وعده تغییر سیاسی داده شده بود، اما بعد از ز،له قهرمان مرش دیدیم که هیچ چیز تغییر نکرده است. در واقع این ،تی است که 20 سال مدیریت کشور را در دست دارد و سیاست های ز،له آن زیر آوار مانده است. ما از اشتباهات در زمینه شهرسازی و ساخت و ساز صحبت می کنیم، اما این ز،له به ما نشان داد که از نظر مدیریت ز،له و بلایا نیز کاملاً ناآماده هستیم. ،ت کنونی نیز در طول سالیان متمادی که در قدرت بوده، تغییرات نهادی و ساختاری زیادی در زمینه مدیریت بلایا انجام داده است. در نتیجه این تغییرات، تمام مدیریت بلایا در یک مرکز واحد تجمیع شده است. اکنون می بینیم که این تغییرات ما را به عقب برده است تا به جلو.

از نظر توسعه ساخت و ساز و شهرنشینی، تصویر تیره و تار باقی می ماند زیرا همچنان منتظر ز،له اجتناب ناپذیر استانبول هستیم. وضعیت ناامیدکننده است، به ویژه برای ساختمان هایی که قبل از سال 1999 ساخته شده اند. عفو ساخت و ساز برای ساختمان های بدون مجوز صادر شده است، و نقشه های منطقه بندی بدون در نظر گرفتن شرایط زمین طراحی شده است. همچنین پروانه های ساختم، بر اساس آن صادر شده و اقداماتی مانند ستون زنی و برداشتن دیوارهای باربر فراوان است. هیچ مداخله جامعی برای حل این مشکلات صورت نگرفته است. ،ت از منابع و اختیارات عمومی نه برای رویارویی با واقعیت ز،له و افزایش استحکام بنایی، بلکه برای پروژه‌های بزرگ زیربنایی و پروژه‌های توسعه املاک و مستغلات در راستای سودجویی شهری استفاده کرد. بر اساس چنین ترجیحات سیاسی، ،ت رأی دهندگان را با پروژه های بزرگ خیره کرد و اطمینان حاصل کرد که منابع عمومی به متحد، که از آنها حمایت می ،د منتقل می شود. در این میان، ،ت از واقعیت ز،له دوری کرده است، زیرا این ز،له مزیت سیاسی به همراه نخواهد داشت.

تقریباً 10 میلیون ساختمان در ،یه وجود دارد که 2 میلیون از آنها از سال 1999 ساخته شده است. بنابراین ما با حجم عظیمی از ساختمان های مخاطره آمیز روبرو هستیم که باید برنامه مداخله ای برای آن تهیه شود. این نوع کار طبیعتا به منابع عظیمی نیاز دارد. در هفته گذشته، بانک جه، اعلام کرد که این مبلغ حدود 500 میلیارد دلار است. به عبارت دیگر، برای تجدید یا تقویت سهام ساختمان خود به نیم تریلیون دلار نیاز داریم. این رقم در 24 سال گذشته می‌توانست از طریق منابع عمومی تامین شود، اما با ساختن پل‌های عظیم که بسیاری از آنها کم استفاده هستند و همچنین تونل‌ها، فرودگاه‌ها، جاده‌ها، شهرهای جدید و پروژه‌های کانال خیالی، این منابع را مصرف کردیم.

در همین حال، متأسفانه، از آنجایی که فکر می‌کردیم تنها ساختمان‌های قدیمی ما هستند که منشأ مشکل هستند، ز،له قهرمان‌مراش حقیقت دیگری را آشکار کرد: ساختمان‌های جدید ما حداقل به اندازه ساختمان‌های قدیمی خطر دارند. از آنجایی که طبق آیین نامه پس از سال 1999 با تکنیک های جدید ساختم، ساخته شده اند، انتظار می رود آسیب کمتری ببینند، بسیاری از آنها به طور کامل فرو ریختند. این آپارتمان ها به ،وان مسکن ایمن در برابر ز،له تبلیغ می شد، اما تبدیل به تابوت مردم ما شد. ما با این نتیجه اجتناب ناپذیر مواجه شدیم زیرا تصمیمات طرح منطقه‌بندی که شرایط زمین را در نظر نمی‌گرفت، مجوزهای ساخت و ساز بدون مطالعات زمینی کافی، مشکلات در فرآیند تجاری سازی فزاینده بازرسی ساختمان، خدمات مهندسی ناکافی، مشکلات مبتنی بر مصالح، و مدیریت‌هایی که منجر به تغییر شرایط زمین شدند. چشم بر همه اینها ببندد در حالی که وظیفه بازرسی خود را نیز انجام نداده اند. این نتیجه به ما نشان داد که مشکل نتیجه قانونگذاری ناکافی یا کمبود ظرفیت فنی نیست، بلکه مشکل اخلاقی و یک مشکل سیستمی است. ساخت و ساز نامن، با شرایط زمین، انبارهای قدیمی ساختمان، و اشتباهات فاحشی که در ساختمان های جدید انجام شد، این فاجعه را برای ما به ارمغان آورد.

خب حالا باید چیکار کنیم؟ قبل از هر چیز باید صدای علم را بشنویم و وظایف عمومی خود را به تعویق نیندازیم. ما باید در همه مناطق ز،له کار ریز پهنه بندی انجام دهیم تا نقشه های پهنه بندی متن، با شرایط زمین تجدید یا بازنگری شود. ما باید از شر قانون فاجعه شماره خلاص شویم. 6306، که تحول شهری را با تمرکز بر سودآوری تحمیل می‌کند، و اطمینان حاصل کنیم که شهرهای بادوام ایجاد می‌کنیم که به جای تولید قطعات شهری جدید برای توسعه املاک و مستغلات که تراکم جمعیت را افزایش می‌دهند، آماده‌سازی بلایا را در اولویت قرار می‌دهند. با توجه به تجربیاتی که تاکنون داشته‌ایم، باید مفهوم دگرگونی شهری را که اکنون در سطح جه، با سودجویی شناخته می‌شود کنار بگذاریم و مفهوم تحول متمرکز بر فاجعه را توسعه دهیم. ما باید یک چارچوب حقوقی و فنی قوی برای سیستم پیمانکاری ایجاد کنیم و آن را به حوزه فعالیتی تبدیل کنیم که در آن پیمانکاران نه با پول زیاد، بلکه با تخصص شایسته، تحت بازرسی عمومی ارزش تولید کنند. ما باید بازرسی توسط نهادهای عمومی و سازمان های حرفه ای در خدمات مهندسی و معماری و سیستم بازرسی ساختمان را افزایش دهیم. ما باید کاستی‌ها را در قو،ن منطقه‌بندی برطرف کرده و به طور جامع تجدید کنیم. با شروع مناطق ز،له‌زده و ساختمان‌های قدیمی، باید کل موجودی ساختمان خود را اسکن کنیم، با توجه به پاسخ‌های ز،له آنها را اولویت‌بندی کنیم و برنامه‌های مداخله‌ای را تهیه کنیم. باید از منابع عمومی برای تحقق مداخلات ساختاری برای شهروند، که به دلیل مشکلات اقتصادی در برابر ز،له ناایمن هستند، استفاده کنیم. ما باید حقوق مستاجران برای مسکن مقاوم و سالم را تنظیم کنیم. از طریق یک سیستم تقویت پیشرونده، ما باید از فروریختن ساختمان ها حتی در صورت آسیب دیدن آنها جلوگیری کنیم تا مطمئن شویم که مردم زنده می مانند. به جای سلسله مراتب هرمی فعلی در مدیریت بلایا، ما باید آن را در یک ساختار شبکه ای طراحی کنیم که در آن همه در هماهنگی شرکت کنند و همه برنامه های بلایا را تجدید کنیم. آموزش بلایا باید به بخشی از برنامه های درسی مدارس تبدیل شود. مهم‌تر از همه، ما باید از اساسی‌ترین حق انس، – حق زندگی – که در مرگ‌های جمعی و ویر،‌هایی که پیامد غیرطبیعی فجایع طبیعی از دست داده‌ایم، محافظت کنیم. ما باید اطمینان حاصل کنیم که عقل و علم جمعی بر حکومت استبدادی برای زندگی در محیط های امن و سالم غلبه دارد و باید یک سیستم مدیریتی بر اساس دموکراسی، عدالت و آزادی بسازیم.

این تنها راهی است که از طریق آن می تو،م برای همه بلایای احتمالی از جمله ز،له آماده باشیم. بله، ما فهرست طول، در دست داریم و کار سختی در انتظار ما به ،وان یک کشور است. اما اگر نخواهیم همان درد را در ز،له بعدی تجربه کنیم، چاره دیگری نداریم. ما گرفتار ز،له قهرمان‌مراش ناآماده‌ای شدیم، اما همان همبستگی و همکاری که پس از این ز،له رخ داد، اکنون برای آمادگی برای ز،له بعدی به نمایش گذاشته خواهد شد. ما مطمئن خواهیم شد که دیگر هرگز از همان درد رنج نخواهیم برد. حالا باید برای شروعی جدید برای ،یه آستین ها را بالا بزنیم.

تایفون قهرمان، دکترا، رئیس هیئت اجرایی اتاق برنامه ریزان شهری ،یه بود. وی در حال حاضر به دلیل مخالفت با طرح‌های عمر، و عمر، که در آن بیان شده است، در حال گذراندن حکم ۱۸ سال زندان است اعتراضات پارک گزی 2013.




منبع: https://www.archpaper.com/2023/03/why-were-we-caught-unprepared-by-the-kahramanmaras-earthquake/