AN با SO – IL در مورد مسائل ساختاری در این حرفه صحبت می کند


درست قبل از روز شکرگزاری سال گذشته، دفتر معماری SO – IL در بروکلین، نیویورک، دو شغل – طراح (2 تا 5 سال) و معمار پروژه (5 تا 8 سال) – را از طریق اینستاگرام تبلیغ کرد. محدوده حقوق، مورد نیاز توسط اخیر قانون شفافیت پرداخت حقوق شهر نیویورک، بین 55000 تا 65000 دلار درج شد. این پست به دلیل دستمزد کم به سرعت مورد توجه ناخواسته قرار گرفت و یک شبه شرکت به نظرات یک پست بعدی پرداخت تا وضعیت مخمصه خود را روشن کند. برای مدتی، خجالت دریچه مبا، را باز کرد. برخی از نظر دهندگان اینترنتی از این فضا برای مق، با مشکلات اقتصادی اغلب افسرده کننده طراحان معماری استفاده ،د، در حالی که برخی دیگر به دفاع از مالکان شرکت های کوچک در همه جا آمدند. هنگ به ،وان SO – IL پس از سال های لاغرتر در حال گسترش است. این بیماری همه گیر کار را در سراسر جهان مختل کرده بود و اداره، مانند سایرین، کارکنان را ا،اج کرد و برای برخی از کارمندان، حقوق و ساعات کار را کاهش داد.

در دسامبر، تغییرات در SO – IL اعمال شد: ت،یم سود برای همکاران حذف شد، اما برای همکاران ارشد حفظ شد، و حقوق و دستمزدها «در سراسر هیئت مدیره» افزایش یافت، حرکتی بر اساس پیش‌بینی‌ها برای سال 2023 که قبلاً در دست اجرا بود. رویداد اینستاگرام به گفته او، این حادثه «مکالمه‌های داخلی صریح را در مورد اینکه ما می‌خواهیم چه نوع دفتری باشیم، از جمله میزان کاری که برای سازمان‌های غیرانتفاعی اختصاص می‌دهیم، به راه انداخت. همانطور که ما به ،وان یک شرکت در حال رشد هستیم، مشتاقیم اطمینان حاصل کنیم که می‌تو،م محل کار م،ی‌داری را ارائه دهیم که در آن افراد بتوانند متعهد شوند که در شهر خوب زندگی کنند و روی پروژه‌هایی که از آن لذت می‌برند کار کنند.» او ادامه داد: «موثرترین نتیجه این رویداد درک اساسی بهتر در سراسر دفتر از نحوه کار مالی و نحوه سازماندهی زمان خود است.» در زمان نگارش این مقاله، وب سایت SO – IL انتظارات حقوق را برای دو موقعیت مشخص فهرست می کند: «3-5 سال تجربه: 75000 دلار – 80000 دلار» و «5 سال سابقه تجربه: 80000 دلار تا 85000 دلار».

در گفتگو با ANایدنبورگ و شریک بنیانگذار آن، جینگ لیو، در مورد این حادثه و مشکلات تمرین معماری امروز بحث ،د. نسخه ویرایش شده در ادامه می آید.

AN: از پست کاری خود در اینستاگرام بگویید.

Florian Idenburg: وب سایت ما از کار افتاده بود، بنابراین ما در مورد فرصت های شغلی در SO – IL در اینستاگرام پست گذاشتیم. چیزی که در این پست مشخص نشده بود این بود که این موقعیت یک حقوق پایه مشخص به اضافه مشارکت در سود بود. این برای پست ارشد در دسترس بود، بنابراین این مبلغ، حدود 20000 دلار یا بیشتر، جبران خسارت را با بازار برابر می کرد. پست اشتباه شد زیرا ما نمی‌تو،م در فهرست مشاغل قول مشارکت در سود بدهیم، بنابراین مردم از نرخ دستمزدی که دقیق نبود ناراحت شدند.

ما از این پست چیزهای زیادی یاد گرفتیم. ما اخیراً حقوق خود را مجدداً بررسی نکرده بودیم، به این م،ی که برخی از استخدام‌های بالقوه خود را از دست داده بودیم، زیرا شهر نیویورک گران است. همه چیز یک زنگ بیدارباش بود، بنابراین از این نظر، این یک چیز مثبت بوده است.

واضح است که این پست و پیامدهای آن تبدیل به تیر برق برای یک موضوع بسیار بزرگتر شد. در حالی که پست اصلی را حذف کردیم، نمی‌خواستیم وانمود کنیم که گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است. در پست دوم، ما سعی کردیم واقعیت اعداد و چالش های اداره یک دفتر در نیویورک را در لحظه کنونی به اشتراک بگذاریم. ما سعی می کنیم کاری را انجام دهیم که سودی نداشته باشد. به ،وان مثال، یک پروژه مسکن اجتماعی که ما در مکزیک انجام دادیم 20000 دلار هزینه پرداخت کرد. ما علاقه مندیم که با یک هدف خوب کار کنیم و نه فقط با ثروتمندترین مشتریان.

AN: SO – IL (@solidobjectives) این پست را گذاشت و سپس آن را حذف کرد. سپس پست دومی را ایجاد کرد که به اقتصاد عمل شما رفت. شما بعداً آن پست اخیر را که بیش از 600 نظر داشت حذف کردید. به نظر می رسید رسانه از بین رفته است و شما در حال گفتگو با فالوورهای خود هستید. در مورد آن مبا، چه می تو،د بگویید؟

فی: من فکر می کنم رسانه های اجتماعی باید اجتماعی باشند به این م،ا که شما در حال برقراری ارتباط هستید. این یک رسانه یک طرفه نیست. دلیلی وجود دارد که جعبه های نظر وجود دارد. برخی از دفاتر در درجه اول تصاویر زیبایی از کار خود را ارسال می کنند، اما ما فکر می کنیم چیز خوبی در مورد امکان این مبادلات وجود دارد.

ما پست اصلی را حذف کردیم زیرا شروع به زندگی خود بدون هیچ تفاوتی کرد. موضوع به وضوح در ذهن همه است، و آن شب تبادل نظر بحث هیجان انگیزی بود. اما در یک مقطع، موضوعات آنقدر زیاد شد که شروع به تکرار ،د. مثل بازی Whac-A-Mole بارها و بارها همین جواب را دادیم. در بعضی مواقع فقط باید بخوابیم، هرچند آن شب زیاد نخوابیدیم.

AN: این حادثه چگونه در مسیر بزرگتر تمرین شما قرار می گیرد؟

جینگ لیو: ما SO – IL را در سال 2008 در زم، شروع کردیم که بسیاری از معماران شغل خود را از دست دادند، شرکت‌ها از کار افتادند، و مردم به سمت فناوری یا سینما یا چیزهایی از این قبیل رفتند. ما به ،وان مهاجر بدون بودجه ام، شروع کردیم، بنابراین باید صرفه جویی می کردیم. آن زمان برای ما روشن بود که معماری در آمریکا به بازار گره خورده است. تقریباً هیچ جایی برای حفظ فرهنگ در برابر نیروهای کلان اقتصادی بزرگتر وجود ندارد.

در طول همه گیری، درآمد این شرکت 50 درصد کاهش یافت. چیزهای زیادی وجود دارد که می تو،د رها کنید، اما ما سعی کردیم دانش دفتر را حفظ کنیم و همه را حفظ کنیم. کاهش دستمزد وجود داشت، بنابراین در ذهن ما ت،یم سود چیزی بود که می‌توانست کمک کند. البته این باید در کنار دستمزد زندگی باشد که قبل از شروع کار در مورد آن مذاکره می شود.

مانند سایر ادارات، ما هزینه های خود را در مقابل درآمد پیش بینی شده خود ترسیم می کنیم و اگر این اتفاق نیفتد، تنها کاری که می تو،د انجام دهید این است که مردم را رها کنید، که سناریوی خوبی نیست.

ما سعی داشتیم در اینستاگرام در مورد این موضوع صحبت کنیم که روش ،انه ای بود. ما نمی د،م از اینجا به کجا می رویم، اما باید هزینه های خود را افزایش دهیم. این اولین چیز است.

AN: چگونه هزینه های خود را افزایش می دهید؟ آیا این کار موثر خواهد بود یا این حرکت تأثیر منفی بر شرکت خواهد داشت؟ چگونه سازمان هایی مانند AIA بهتر می توانند این استانداردها را ایجاد کنند؟

فی: ما در بسیاری از مناطق مختلف جهان کار می کنیم. با دلار قوی، ارزش قراردادهای خارج از کشور – مانند هلند – 30 درصد یا بیشتر کاهش یافت. ما توانستیم در شرایطی مانند این، برخی از تنظیمات را با هم مذاکره کنیم.

ما همچنین تمایل به از دست دادن پول با ،ش دامنه داریم. ما به سرعت کمی از محوطه سازی روی بالکن ترسیم می کنیم، و قبل از اینکه متوجه شوید، ما طراح منظر نیز هستیم. این چیزی است که ما باید روی آن کار کنیم، زیرا ما یک شرکت جوان با طراح، هستیم که می خواهند همه چیز را طراحی کنند. بنابراین گفتن “نه، شما نمی تو،د در اینجا یک درخت بکشید” یا “آرایش مبلمان را در آپارتمان نکشید” چیزی است که باید تمرین کنید. در شروع بسیاری از پروژه‌ها، مردم نمی‌دانند چه اتفاقی خواهد افتاد، بنابراین معمار نباید تنها ،ی باشد که در طول فرآیند کشف ریسک دارد.

JL: ما می د،م موارد خاصی وجود دارد که برای آنها وقت صرف می کنیم که منجر به نتایج بهتر می شود، حتی اگر مشتری قادر به دیدن آن نباشد یا بخواهد برای آن هزینه بپردازد. یک موضوع در گفتگوی اینستاگرامی وجود داشت که در مورد تفاوت بین تعیین استانداردها و نمایندگی در معماری صحبت می کرد. به نظرم نکته خوبی بود: آژانس ما کجاست؟ در ایالات متحده، بسیاری از پروژه های عمومی در حال حاضر دارای استانداردهای هزینه هستند، و اغلب سقف های هزینه وجود دارد. در بسیاری از کشورهای دیگر، مانند استرالیا یا سوئیس، استانداردها بسیار منصفانه هستند. اما حتی با وجود این استانداردها، ما می د،م که در کار خود مایل بیشتری را طی می کنیم – اگر چیزی که برای ده ساعت بودجه در نظر گرفته شده است 15 ساعت طول بکشد، می د،م که پنج ساعت اضافی تفاوت ایجاد می کند. چه ،ی برای آن هزینه می دهد؟ اگر مالیات دهندگان است، آیا تلاش برای بهتر شدن پروژه نمی ماند؟ شاید با مشتریان خصوصی که ممکن است برای کیفیت ارزش قائل باشند، راحت تر باشد.

AN: چگونه می تو،د سواد ،ب و کار بهتری را در حین پیشبرد فرهنگ یک عمل ترویج دهید؟ چگونه می تو،م مستقیم تر در مورد پول صحبت کنیم؟

JL: خنده دار است، زیرا ما همیشه در مورد پول در دفترمان صحبت می کنیم. اما همه ما در این لحظه هستیم که نمی د،م چگونه در مورد پول صحبت کنیم، بنابراین شاید به همین دلیل است که گفتگو فقط به پول تبدیل می شود. ما باید آن موضوع را با سایر مکالمات متعادل کنیم. این در مورد حل یک مشکل و پشت سر گذاشتن همه مشکلات نیست.

FI: از آنجایی که ما هر دو تدریس می کنیم، می د،م که در مدارس، بیشتر دانش آموزان انرژی خود را صرف استودیو می کنند و هنوز هم یک فرهنگ تمام شبانه روز وجود دارد. در این ترم از همه خواستم که طراحی را دو هفته قبل از مهلت نهایی متوقف کنند تا روی مدیریت زمان کار کنند.

من فکر می کنم دو چیز در آموزش و پرورش باید تغییر کنیم. یکی فرهنگ استودیویی است که به سمت ارائه نهایی با عالی ترین چیزها می شتابد. ساختن چیزهای عالی مهم است، اما مدیریت زمان نیز مهم است. اطلاعات ضروری که اکنون برای انتقال ایده به بهترین شکل ممکن به آن نیاز داریم چیست؟

نکته دیگر درک هزینه های مربوط به اجرای یک عمل معماری است. این فقط یک دسته از مردم و کامپیوتر نیست. فقدان دانش باور ن،ی در مورد مواردی مانند بیمه وجود دارد. بله، مدارس دوره های تمرین حرفه ای دارند، اما اغلب جدی گرفته نمی شوند. من از کارکنان خود می شنوم که آنها می خواهند بتوانند قراردادها را بخوانند و بفهمند ما با چه چیزی موافقت می کنیم.

،صر دیگر این است که ما در یک بازار جه، برای استعدادها رقابت می کنیم. این فقط نیویورک نیست. هزینه ها متفاوت است. مثلا، OFFICE KGDVS در برو،ل تقریباً به اندازه کار ما است، اما هزینه شرکت آنها یک سوم ما است. به همین دلیل است که دیوید چیپرفیلد در برلین دفتر دارد: لندن گران است. حتی در ایالات متحده تفاوت حقوق بین شهرها وجود دارد.

باز هم، بحث در مورد هزینه های معماری در ایالات متحده به طور آشکار دشوار است. مثلاً در آلمان واضح‌تر است، جایی که قراردادها دارای لایه‌هایی از محدوده هستند و هر نوع کار با درصدی همراه است. در هماهنگی نوع کار و حق ا،حمه باید دقت بیشتری داشته باشیم.

من فکر می کنم AIA می تواند توصیه های قوی در مورد این موضوع ارائه دهد. قراردادهای AIA از نظر ساختار قانونی قوی هستند، اما از آنجایی که قراردادها به پول و تغییرات مربوط می‌شوند، انجام معامله به معمار و مشتری واگذار می‌شود. هیچ دستورالعمل واقعی وجود ندارد

JL: امروز، فشار زیادی برای اتحادیه ها در معماری وجود دارد. نظر شخصی من این است که به نظرم اتحادیه ابزار من،ی نیست. در دفتر ما، بین «سرمایه داران» و «کارگران» ت،یم بندی وجود ندارد. سرمایه ای که وجود دارد سرمایه فکری است. کار ما در نهایت یک کار مش، و جمعی است و باید این مسائل را با هم حل کنیم.

من فکر می کنم که حرفه ما باید با هم در چانه زنی جمعی شرکت کند. شاید AIA باید کارهای بیشتری انجام دهد. ما به استانداردهایی در مورد خدمات خود نیاز داریم. ما به ،وان معمار، که پنج سال را صرف یک پروژه می کنیم، نباید کمتر از دلالان املاکی که چند ماه ایمیل می نویسند، درآمد داشته باشیم. مس،ه است.

AN: در SANAA در مورد ایجاد فرهنگ اداری چه آموختید؟

JL: مردم این تصور را دارند که SANAA لانه برده ای است که همه ساعت های طول، در آن کار می کنند و عادت های ناسالم در آن ایجاد می شود. زم، که دهه ها پیش آنجا بودیم تا حدودی درست بود.

من فکر می‌کنم آنچه ما از آن تجربه گرفتیم، این حس جمعی از اجتماع فوق‌العاده جذاب – و در ذهن ما ضروری است. آن تعهدی در SANAA وجود داشت که می‌خواهیم در دفتر خود داشته باشیم، و نحوه ساختار آن را شکل داده است.

از ابتدا هم گفتیم که پروژه های «نان و کره» را انجام نمی دهیم. مهم نیست چقدر سخت است، ما نمی خواهیم ،ی در دفتر احساس کند که وقتش صرف حمایت از شخص دیگری می شود. ما باید نسبت به هر پروژه ای علاقه داشته باشیم، خواه پول در بیاورد یا نه.

AN: چه چیز دیگری باید بد،م؟

فی: کل وضعیت اینستاگرام کاملاً احساسی بود زیرا ناگهان متوجه تنوع مخاطبان در اینستاگرام شدیم. و شما فقط قلب را بدست نمی آورید. ما همچنین از دخترمان یاد گرفتیم که اگر ،ی یک شکلک پوک پست کند، شما باید با یک ایموجی “کف دست بالا با هم” پاسخ دهید. ما چیزهای زیادی در مورد راه های ارتباطی جدید یاد گرفتیم. 🤲 🤲 🤲




منبع: https://www.archpaper.com/2023/02/a-job-posting-on-instagram-by-so-il-sparked-outrage-an-speaks-with-florian-idenburg-and-jing-liu-about-،w-the-incident-relates-to-wider-structural-issues-in-the-profession/