پیتر معلم بزرگی بود. شاگردانش او را دوست داشتند. دانش فرهنگی او به حدی بود که میتوانست با پیشینههایی تدریس کند که به قرنها قبل برمیگشت – و البته این امر نیز از تمرین کوچک، گسترده و دقیق او خبر میداد. او شخصیتی سرسخت بود که از هیچ چیز بیهوده ای دفاع نمی کرد. او از حریم خصوصی خود لذت می برد و همیشه هنگام نقل مکان به دوستان خود اطلاع نمی داد (که اغلب بود). در حدود 20 سال گذشته، او به همراه کاترین، همراه عزیزش، در جزیره ج،ی آئوتاروآ ناپدید شد، که سرانجام زم، که سلامتش رو به نابودی بود، او را به سیدنی بازگرداند. او بی سر و صدا با کاترین در کنارش و همراهی همیشگی پسرانش هیو و رالف درگذشت. عاقبت او در شهری که به آن تعلق داشت، در عشق و اصلاح مجدد خانواده پنهان شد. چقدر دلمون براش تنگ میشه
پیتر ویلیام بنت مایرز دنیاهای زیادی را اشغال کرد. من اطلاعات کمی در مورد دوران کودکی او دارم، جز اینکه او مادرش هلنا را به خاطر قدرتش دوست داشت و به پدرش ویلیام به خاطر هوش و شجاعتش در نقشش به ،وان یک عکاس هوایی شناسایی در جنگ جه، دوم احترام گذاشت. پیتر به دبیرستان Mosman رفت، در حالی که خواهرش جودی در دبیرستان دخترانه شمال سیدنی شرکت کرد. او گواهی پایان تحصیل خود را از دبیرستان فنی شمال سیدنی دریافت کرد و در رشته معماری از دانشگاه نیو ساوت و، فارغ التحصیل شد. پس از استخدام در برخی از بهترین شیوه ها در سیدنی، او برای کار با Jørn Utzon درخواست داد زیرا پوسته های خانه اپرای سیدنی مانند گل در مقابل شهروندان مجذوب باز شد. من در همان زمان به استودیوی اوتزون پیوستم و به همین ترتیب دوستی ما آغاز شد که شش دهه ادامه داشت.
– ریچارد لپلستریر، معمار
منبع: https://architectureau.com/articles/a-tribute-to-peter-myers/
زم، که رفتار شرم آور ،ت محافظه کار ایالتی اوتزون را مجبور به ، شغل و کشور کرد، درخشش او نه تنها چهره شهر، بلکه جهت زندگی ما را نیز تغییر داده بود. ما را خیلی نزدیک کرد. بیعدالتیهایی که اوتزون متحمل شد، پیتر و بقیه ما را که از همکاری با گریت دین لذت میبردیم، ترغیب کرد که از کشور فرار کنند و از کار برای قاتلان معماری امتناع کنند.
پیتر پس از بازگشت به استرالیا در حدود سال 1970، پس از کار در لندن با معمار مشهور پاتریک هاجکینسون در یک پروژه مسکن رادیکال به نام مرکز برانزویک، به ،وان یک پزشک تنها راه اندازی کرد. در قطعه ای که اساساً مایرز است، با ،وان «مرکز برانزویک» و توسط انتشارات ترسیم ماده، او به طرز درخش، مجموعه ای از حوادث پیرامون پروژه هاجکینسون را توصیف می کند. طی سالهای فعالیت خصوصی و از طریق تدریس، مقالات جدی، تفسیرها، انتقادات و طرحهای پیتر در حوزههای مختلف منتشر شد. ردیابی آنها دشوار است. اما طنین آنها تز،ل ناپذیر است. آنها شامل دیدگاه های او در مورد اولین شهر سیدنی است که سکوی تاریخی بین مردم کادیگال است که توسط ما ویران شد و برای دیوارهای مستعمره به آهک شلیک شد. توصیف او از فریفته شدن ماهی در نزدیکی پوسته های حاوی بقایای گوشت به ،وان اولین پرورش ماهی. مطالعه دقیق او در مورد بلک تاون دهه 1920 و اینکه چگونه هدیه دادن دو نهال اکالیپت به هر خانواده جدید در زیربخش اول باعث ایجاد تاج درخت گسترده امروزی شد. تهدیدی که برای این سایبان ناشی از سیاست مجاز تخت مادربزرگ ایجاد می کند، تفکر پیتر را در مورد جایگزینی خانه های ییلاقی قدیمی با سیستمی با تراکم متوسط که ردپای آنها را اشغال می کند، ایجاد کرد و با پیشنهاد شهر سوم او پیوند خورد.
پیتر پیشنهادات تحریکآمیز زیادی را ارائه کرد، از جمله مقاله عکاسی درخشان در مورد مسکن و ساختار اجتماعی کمپهای بومی Top End به نام «اتاقی برای حرکت»، که بخشی از ارسال به کمیته سنا بود. طرحهای او شامل «محل نگهداری» قوم تیوی در جزیره باتورست، طاقدار Ngaripuluwamigi Nguiu بود. یک احیای زیبا از پشم پوش هشت ضلعی در نزدیکی Uralla، نیو ساوت و،. و مسکن اجتماعی خیابان واکر در واترلو. او مسئول نمایشگاه رویکرد پیشنهادی اوتزون به خانه اپرا بود که از مسیرهای شهری از طریق ،ه دایره ای و اطراف ،ه به خانه می رفت. (،ت به اوتزون گفت که با ،بیدن به سایت خود به کار خود فکر کند!) مایرز چه کارهایی انجام داده است. و این فقط یک دهم آن است. بیخیال است در این مرحله پیشنهادی ارائه نکنیم – که باید فهرستی از این آثار گرانبها تهیه کنیم و آنها را با احساس تداوم و با در هم تنیده شدن تمام داستانهای شخصی منتشر کنیم. و تعداد زیادی وجود دارد.
خیلی غمگین بابت مرگ پیتر مایرز – چنین ذهن درخشان، چنین مرد اخلاقی، چنین ناظر تیز و با شوخ طبعی صحنه گذر. او همیشه پشت چیزها را میدید، خواه ایدهای اساسی در معماری یا هنر باشد، یا شخصیتهایی در صحنه روزمره زندگی – سرکش یا قهرمان، اراذل و اوباش یا پلیس، بهویژه ،، مانند بازرس کارآگاه ری “تفچی” کلی یا کارآگاه. گروهبان فرانک “بامپر” فارل از پلیس نیو ساوت و،. یا مربی معروف ، بارت کامینگز با مدل موی براش بک خود، به نظر می رسد که 60 گره را در یک وسترلی سفت انجام می دهد و پس از ،ب یک جام ملبورن دیگر با هواداران مخلوط می شود. چگونه هر دوی ما هنگام باز ، صدفهای سنگی تازه و چاق سیدنی و نوشیدن کوپرهای سرد یخی میخندیدیم. می بینید، پیتر ارتباط مش،ی داشت و عاشق امور روزمره بود. و با این حال… و با این حال، در پشت آن ابروهای تند، عقلی به تیز و صیقلی مانند چاقوی دست ساز استاد سوشی که شکم باله آبی را می شکند، نهفته بود.