اولین فکر من دیدن بازسازی ARM Architecture Little Malop Street در مرکز هنرهای Geelong (GAC) این است: آیا آنها این بار زیاده روی کرده اند؟ این ساختمان در پردهای سفید رنگی که به نظر میرسد، با جزئیات طناب پیچ خورده و منگولههای بزرگ، مانند یک چادر سیرک یخزده، احاطه شده است. این عرشه روان، جمعشونده و متحرک، بالای یک دیوار پردهای شیشهای کشیده شده است، با یک دریچه درخشان و با سقف دندانهدار طلایی پوشیده شده است. دیوارها با رنگ های اسطوخودوس، هلویی، سبز روشن و بنفش رنگ آمیزی شده بودند. چیزهای زیادی در جریان است.
باید آماده می شدم. نمونه کارها ARM شامل یک نسخه سیاه از ویلای ساووی، یک غار سبز و بنفش، یک پرتره 31 طبقه از بزرگ بومی ویلیام باراک، و یک ارتفاع بلند شده با دستگاه فتوکپی در سراسر خیابان، یک کتابخانه به شکل a کره ای که به نظر می رسد آفات او را خورده است. آنها ساختمان ها را از گره ها، ال،ای ریاضی، توهمات نوری و پرهای دور ریخته ساختند. آنها از فرم، زینت، رنگ، روایت یا گاف شناختی نمی ترسند. این معماری با صدا بالا است.
اما چرا این ساختمان؟ چرا این شکل؟ چرا جیلونگ؟ من با ایان مک دوگال، “M” در ARM و جوئل مک گینس، مدیر GAC ملاقات کردم، به این امید که به سوالات من پاسخ داده شود.
تقریباً بلافاصله متقاعد شدم. مک گینس به اهمیت تئاتر بسیار علاقه مند است و به دلیل احساس فوریت برای ابداع مجدد آن به منظور مرتبط ماندن هدایت می شود. او میگوید: «روش تعامل مردم با فرهنگ بهطور غیرقابل برگشتی تغییر کرده است. اگر رابطه بین هنر و مردم را تغییر ندهیم، فکر میکنم مؤسسات فرهنگی پس از رشد بچهها خواهند مرد.» GAC جدید حول محور جذب مخاطبان جدید، ارتباط با جامعه محلی، و «باز ، درها، به م،ای واقعی و مجازی، به روی جهان» است. جاه طلبی مک گینس چیزی فراتر از فرهنگی است. سیاسی هم هست. این در مورد دموکراسی و شمول، تعامل بین هنر و جامعه، و دفاع از فرهنگ به ،وان یک کالای عمومی مهم است.
مقیاس این جاه طلبی نیاز به یک پاسخ معماری جسورانه دارد. خلاصه طراحی صرفاً برای فراهم ، فضاهای مورد نیاز، تعداد صندلی ها، لابی ها، میزها و غیره نبود، بلکه برای غلبه بر احساس رضایت با فریاد، “بیا داخل!” این مکان متعلق به شماست!” و در ARM، GAC تمرینی را پیدا کرده است که مشتاق است این هدف بزرگتر را دنبال کند. رویکرد آنها این است که شما را با یک تکان پرشور ضربه بزنند. هر سطحی پر از انرژی است، گویی ساختمان شما را گرفته است. یقهای که شما را به داخل بکشد. چینهای نما برای هیجانانگیز ، کودک هستند. آمدن به سیرک سرگرمکننده است، بیش از حد است، هیجانانگیز است، و با آنچه قبلاً آمده است فاصله زیادی دارد.
مک دوگال به شدت از محافظه کاری آشکار معماری فعلی انتقاد می کند. او میگوید: «هر ، دیگری – مد، هنر، رسانه – در حوزهای کاملاً دیگر است، و با این حال معماری همچنان به این پیوریت،سم بیم،ا و بیسر کالوینیستی ادامه میدهد. در طراحی مراکز فرهنگی، این نگرش منجر به معماری انتقادی و بی خندان و خالی از شادی می شود. مکدوگال اشاره میکند که این بازماندهای از رویکرد پدرانه «دارای خودت را مصرف کن» برای ارائه فرهنگ است. GAC جایگزین مرکز هنرهای نمایشی جیلونگ آجری وحشیانه می شود که در سال 1981 تکمیل شد، که نمونه ای از چنین رویکردی بود. من را در سفرهای مختلف مدرسه در دوران کودکی به آنجا بردند، و هنوز یک خاطره ماندگار دارم: سایه شدید قهوه ای.
این تغییر از جدیت به فعالیت فقط مربوط به رنگ و فرم نیست، بلکه در مورد نحوه تعامل ساختمان با قلمرو عمومی است. سرسراهای خشن و باجههای فروش بلیط که جای خود را به یک رستوران دنج و سالن استراحت دادهاند، از بین رفتهاند. فضای عملکرد انعطاف پذیر 200 صندلی جدید دارای یک در کشویی بزرگ است که به آن اجازه می دهد مستقیماً در خیابان برای اجراها و بازارهای اجتماعی باز شود. درب صحنه برای اجراکنندگان از راهروی پشتی کشیده می شود تا به مسیر پیاده روی باز شود. همه اینها در خدمت ش،تن آستانه ترسناک تئاتر است و تقریباً شما را فریب می دهد تا وارد آن شوید.
با راه رفتن از پلکان مرمری با الهام از معمار ایتالیایی جیو پونتی، به سرسرای اصلی میرسید. هر سه تئاتر اصلی به این فضا باز می شوند و توسط تعدادی بار سرو می شوند. این یک ،یب اجتماعی عالی است، جایی که می تو،د با افرادی که در نمایش های دیگر شرکت می کنند ملاقات کنید. سرویسهای بهداشتی از نظر ،تی خنثی هستند و غرفههای جداگانهای که به یک سینک عمومی بزرگ باز میشوند – فضایی پر جنب و جوش که مردم در آن چت میکنند و آرایش خود را اصلاح میکنند. مواد گرم هستند و با سقفهای چوبی و فرشهای طرحدار پر مشخص میشوند. ARM از نزدیک با مالکان سنتی Wadawurrung کار کرد که یک موضوع داست، مرتبط با داستانهای بومی را برای هر سطح از ساختمان شناسایی ،د.
در سرتاسر ساختمان مجموعهای از آثار هنری به سفارش هنرمندان محلی اولین ملل: کیت جیمز، جرارد بلک، تارین لاو و میک رایان به نمایش گذاشته شده است. این آثار تعیین کننده، معاصر و کاملاً با معماری ادغام شده اند. اثر اصلی جیمز، ظرف هایت را روی فرهنگ من خشک کنپانل های نمای رو به حیاط حوله های چای دهه 1980 کلیشه های نژادی مردم بومی را در بر می گیرد که با فرهنگ عامه و طنز احیا شده است. در رستوران، بلک یک مارماهی سبز درخشان و غول پیکر خلق کرد که داستان سرایی بومی را با سبک گرافیکی خالکوبی ،یب می کند. این آثار هنری و مضامین کلی در سرتاسر داستان آن مکان را به شیوه ای واضح، خواندنی و معتبر بیان می کنند.
هنرها معمولاً به دو دسته هنرهای بالا و پایین ت،یم می شوند که از یک سو تئاترها و گا،ی های ملی و از سوی دیگر هنرهای اجتماعی و نمایشی وجود دارد. این ت،یم بندی شامل قضاوت در مورد کیفیت تولید، هزینه بلیط و آگاهی فکری مخاطب است. به عبارت دیگر، در مورد نخبه گرایی است. GAC جدید این بخشها را در ساختار و برنامهریزیاش تجزیه میکند تا مؤسسهای را ایجاد کند که برای همه من، باشد و کیفیت بسیار بالایی داشته باشد.
چند هفته بعد از گشت و گذار در ساختمان، من به ،وان یک بازیکن معمولی برای دیدن برگشتم پریسیلا: موزیکال. این یک خانه پر است، با بسیاری از تماشاگران که برای این من،ت لباسهای درگ میپوشند و با اعداد آواز میخوانند. این ظالمانه است، آن را بیش از حد، این اردوگاه، آن را زیبا، و آن را دل،اش. این هر چیزی است که تئاتر می تواند باشد، در ساختم، که فضایی برای آن همه تفاوت ایجاد می کند.
منبع: https://architectureau.com/articles/geelong-arts-stage-three/