در اوایل بیماری همه گیر، تهدید «بمب زوم» یکی از مشکلات یادگیری و آموزش در ک، های مجازی بود. این مشکل با ک، های دیجیتال به سرعت حل شد و امروزه همکاری در فضاهای دیجیتالی کاملاً مهر و موم شده چیزی است که ما آن را بدیهی می د،م. حتی با بازگشت دانشجویان و اساتید به دانشگاه و ک،های حضوری، کانالهای ارتباط آنلاین به وضوح بر محیطهای آموزشی ما تأثیر میگذارند.
در حالی که طراحی فضاهای آکادمیک به طور سنتی ارزش برخوردهای تصادفی و همکاری های غیررسمی را قدرد، می کرد، اکنون نیاز داریم که این تعاملات را با شدت بیشتری پرورش دهیم. محتوای عالی به راحتی به صورت آنلاین در دسترس است، اما ،صر نفوذ جوی که توسط فضاهای فیزیکی ارائه می شود، بر روی این اطلاعات ساخته می شود تا آن را جذاب، پر جنب و جوش، و برای کشف خلاق باز کند. اختلالات و تداخلهایی که در فضای فیزیکی اتفاق میافتند، اگرچه گاهی اوقات ناخوشایند هستند، اما مکمل خلاقانه ارتباطات دیجیتال باریکی هستند که ما به آنها تکیه کردهایم. چگونه میتو،م فضاها و راهروهایی را طراحی کنیم که در این زمانهای انتقال بیشترین استفاده را داشته باشند، بحث و گفتگو و تعامل م،ادار را تشویق کنند؟

برای مثال، زم، که دانشآموزان در انتظار شروع ک، میگذرانند، میتواند در مقایسه با ورود به سیستم در ساعت تعیینشده، یک ناراحتی در نظر گرفته شود. وقت شناسی دیجیتال باعث شده است که ما نسبت به شروع دیرهنگام کمتر تحمل کنیم. اما این زمان انتظار «از دست رفته» فرصتی را برای دانشآموزان ایجاد میکند تا از یکدیگر سؤال بپرسند و اجازه میدهد گفت،ا بین محتوای ک، و زندگی سرگردان شوند. این تعاملات خود به خودی تقریبا غیرممکن است که بصورت آنلاین تکرار شوند. چگونه میتو،م راهروهایی طراحی کنیم که در این دوران انتقال بیشترین استفاده را داشته باشند؟

به طور مشابه، یک استاد ممکن است از زمان اضافی لازم برای سفر به ک، به جای ورود به ک،، یا وقتی که آنها دیر به جلسه میرسند توسط انبوهی از دانشآموزان غرق شود، ابراز تأسف کند. این برخوردها ممکن است باعث تحریک آمیزترین سؤالات و گفت،ا شود. چگونه می تو،م ساختمان هایی را برای گسترش و تشویق این نوع جلسات و بحث های احتمالی برنامه ریزی کنیم؟
این فضاهای “تداخل” می توانند به صورت ارگ،ک ظاهر شوند. به ،وان مثال، زم، که مارول با موسسه فناوری نیوجرسی کار می کرد، یک طبقه غیرقابل توصیف توسط دانشجویان به ،وان یکی از محبوب ترین فضاهای مطالعاتی دانشگاه نامگذاری شد. چندین اتاق سمینار به یک طبقه از دفاتر دانشکده اضافه شده بود و به طور منظم پس از ک، توسط دانشجویان تصرف می شد. نزدیکی اتاق ها به آسانسور به دانشجویان امکان دسترسی فوری به اساتید در مسیر را می داد. این ترتیب، اساتید را در معرض سؤالات بداهه قرار می داد که ممکن بود گاهاً ناخوشایند باشد، اما اساتید و دانشجویان از مزایای محیط مشارکتی که ایجاد کرده بود، دیدند.

پر جنب و جوش ترین زمینه ها برای کشف و نوآوری بین رشته های تحصیلی و گروه های دانشگاهی رخ می دهد. برنامه ریزان و مدیران پردیس به دنبال تقویت این حوزه های جدید تحقیقاتی با ایجاد مراکز و بخش های مرتبط هستند. اما در واقع چه چیزی این تعاملات بین رشته ای را تقویت می کند؟ اولین قدم درک این نکته است که مدیریت تجربیات دانشجویان و اساتید یک وظیفه حیاتی و چندوجهی است که از طراحی فضاهای فیزیکی تا نحوه برنامه ریزی و برنامه ریزی آنها را شامل می شود. کاتالیزور تعاملات باید اولویت بالاتری نسبت به ساده ، عملیات باشد.

میل به تحریک تعامل یک نوع شناسی ک، درس جدیدی را در پروژه فعلی مارول ایجاد کرده است: این فضای ارائه عمداً بزرگ را در نظر بگیرید. این به فضای گردش باز می شود و از دانشجویان و اساتید دعوت می کند تا در لبه ها بمانند. مجریان حواسپرتیهای بیشتری را نسبت به یک سالن سخنر، جدا شده تحمل میکنند، اما از فرصتهای بیشتری برای تماس بین رشتهای بهره میبرند.
کافه ها و امتیازات یک استراتژی شناخته شده برای فعال ، فضاهای آکادمیک و جذب دانشجویان و اساتید در سراسر بخش ها هستند. اما جزئیات کوچک می تواند آنها را به اتصال دهنده های موثرتر تبدیل کند. برای مثال، ظروف قابل استفاده مجدد بیشتر از پشتیب، از پایداری انجام می دهند. مشخصات آن تجربه آشپزی را به گونه ای افزایش می دهد که اساتید و دانشجویان فارغ التحصیل را جذب می کند که در غیر این صورت ممکن است به دنبال سرپناه دفاتر خود باشند. در عوض، آنها را تشویق می کند که جمع شوند و درنگ کنند. با قرب، ، راحتی «بگیر و برو»، اساتید و دانشجویان احتمالاً زمان بیشتری را در مناطق مش، با همکاران خود سپری خواهند کرد.
با توجه به اینکه ارتباطات آنلاین زمینه را برای تعامل خودجوش تنگ می کند، دانشگاه ها به فضاهای فیزیکی نیاز دارند که این لحظات برنامه ریزی نشده را تقویت و گسترش دهد. ممکن است برخی از راحتیها قرب، شوند: ممکن است یک استاد به راحتی به دفتر خود بازگردد، بدون اینکه سؤالات به تأخیر بیفتد. یک دانش آموز ممکن است در محیطی حاضر شود که عاری از حواس پرتی نباشد یا در صورت دریافت قهوه یا میان وعده برای اقامت، در بازگشت به آزمایشگاه تاخیر داشته باشد. در حالی که به نظر می رسد این تداخل ها موانعی هستند، ارتباطات برنامه ریزی نشده ای که آنها را ممکن می کنند، پاداش ها و فرصت های پیش بینی نشده ای را برای یادگیری الهام گرفته به همراه دارند.

محیط های آنلاین ابزار موثری برای انتقال اطلاعات ارائه می دهند و حتی می توانند از همکاری پشتیب، کنند. اما وعده آنها دامنه کامل آنچه آموزش و پرورش ارائه می دهد را از دست می دهد. ما باید از محیط های فیزیکی دفاع کنیم که از تجربه همکاری حضوری حدا،ر استفاده را ببرد. این یک حرکت ت،عی برای محافظت از نقش ما به ،وان طراحان محیط ها و مشتری، که روی آنها سرمایه گذاری می کنند نیست. در عوض ویژگی هایی را ارتقا می دهد که همکاری حضوری را مرتبط و ضروری می کند. هنگامی که همک،ی ها و اساتید در کنار یکدیگر در فضاهای فیزیکی کار می کنند، آگاهی مش، انس، را ایجاد می کنند که نمی تواند از طریق یک صفحه نمایش تکرار شود. سوالاتی که در برخوردهای برنامه ریزی نشده و در اندک زمان قبل یا بعد از ک، پرسیده می شوند، بذرهایی برای رشته های تحصیلی هستند که هنوز مورد بررسی قرار نگرفته اند.
گیدو هارتری شریک موسس مارول است.
منبع: https://www.archpaper.com/2023/03/making-the-most-of-in-person-educational-encounters-in-a-di،al-world/