نه نوع مبلمان خیابانی که “تأثیر بزرگی بر مکان و خلق و خوی خود دارند”
هیچ چیز عمومی تر از یک نیمکت وجود ندارد. دموکراتیک ترین ،صر شهر است. جایی که حداقل در تئوری بی خانمان ها بتوانند بخوابند و خسته ها استراحت کنند، متفکران بنشینند و گرسنه ها ساندویچ هایشان را بخورند.
هدف از مبلمان خیاب، معمولاً روشن است، روشی که ممکن است در اغلب موارد زیر و رو شود. این که امکانات ،ن حتی به سختی در نظر گرفته شده بود، به خوبی نشان می دهد که چگونه ،ت در شهر از طریق زبان اشیا حک شده است.
ع، از Edwin Heathcote
بولارد
تلفن های همراه آنها را کاملاً منسوخ کرده است، اما حداقل در بریت،ا، تلفن های همراه در مناطق حفاظت شده به ،وان میراث باقی می مانند. برخی از آنها به ،وان کتابخانه های کوچک، استندهای اسپرسو و ایستگاه های دفیبریلاتور تغییر کاربری داده می شوند.
صندوقهای پست و باجههای تلفن مربوط به دور، که شرکتهای آب و برق در مالکیت عمومی بودند، روکشهای منهولهایی که نام شرکتهای عمومی قدیمی را آشکار می،د، سوراخهای زغال سنگ که به،وان نشانهایی در پیادهرو ظاهر میشدند. آنها مانند یادآور شهرهایی هستند که زم، بودهاند.»
بازسازی پاریس توسط بارون هاوسمان به ،وان شهری رسمی و ضد انقلاب در قرن نوزدهم، طرحی موازی برای پر ، خیابانها با لایهای از مبلمان خیاب، هماهنگ، از کیوسکها و ستونهای تبلیغاتی گرفته تا پیسوآرها داشت.
اگرچه این اقلام از مبلمان خیاب، اغلب کوچک هستند، Heathcote معتقد است که می توانند تأثیر زیادی بر احساس خیابان های ما داشته باشند.
Heathcote گفت: «رادیکال ترین تحول در دنیای مبلمان خیاب، تغییر از امکانات رفاهی به نظارت و بازدارندگی بوده است.
اما بهترین مبلمان خیاب، به نوعی وجود دارد تا زندگی ما در عموم را راحت تر کند.
بولاردها برای همیشه وجود داشته اند. برخی از نمونههای معروف در لندن و هلند از توپهای دریایی قدیمی با گلولههای توپی که در پوزه فرو رفته و در زمین ،بانده شده بودند، ساخته شدند، که نمونه اولیه استفاده مجدد تطبیقی است.
ممکن است مبلمان خیاب، به ما تحمیل شده باشد، اما ما همچنین میتو،م آن را تطبیق دهیم و از آن به ،وان چارچوبی برای نگر،هایمان استفاده کنیم. بافندگی چریکی، گرافیتی، بر،ب، ،ابکاری، اعتراض، این چیزهای بی مزه می توانند به غیرمنتظره ترین راه ها به انجمن عمومی ما تبدیل شوند.
بسیار محبوب اما مستعد زنگ زدگی و حداقل در تابستان بوی بد، آنها همچنین به آهنربایی برای یک فرقه عجیب و غریب تبدیل شدند، سوپورها، که تکه های نان را برای پاک ، حب و خوردن آن می گرفتند. بخشی از شبکههای مسافرتی شهر، تأسیساتی که برای تعدیل اخلاقیات یک شهر در نظر گرفته شده بود، به ،وان محل انحراف شناخته شد.
او توضیح داد: «مداخلههای کوچک میتوانند تأثیر بزرگی بر مکان و خلق و خو داشته باشند.
روشنایی خیابان
هدف On the Street جلب توجه به لایهای از معماری عمومی است که اغلب مورد توجه قرار نمیگیرد. در اینجا، نویسنده کتاب، Edwin Heathcote، 9 نوع مبلمان خیاب، را برجسته میکند که «در میان چیزهای بزرگ جای میگیرند».
شاید ارزش مقایسه ایستگاه های جدید پر ، بطری در بریت،ا را داشته باشد. اینها می توانستند امکانات زیبا، نقاط تجمع عمومی و نمادهای یک جاه طلبی شهری جدید برای پایداری و یک منبع رایگان باشند. در عوض، آنها جنایات پ،تیکی هستند که بیشتر شبیه یک طلسم نمایشگاهی شرکتی یا یک ایموجی ش،ت خورده است. جاه طلبی شهری ما اینجاست.
ع، توسط Estate of Vivian Maier، Coresy Maloof Collection و Howard
دیدگاه Heathercote در مورد 9 نوع مبلمان خیاب، را بخو،د:
ع، 0 توسط گا،ی توماس زاندر
اینها بخشی از تلاشها برای پا،ازی شهر و جلوگیری از عصب،ت مردم در گوشههای تاریک بود. به روی ،اصر باز بودند، اما با پوشیده شدن وسط، خانهای در نیمه راه بین توالتهای عمومی کامل و ادرارابهای باز بودند.
او ادامه داد: «تأثیرات میتواند رادیکال باشد، به روشنایی خیابان فکر کنید که شهر را به یک زندگی 24 ساعته باز میکند، یا میتواند زودگذر باشد، مانند تسکین لحظهای یک صندلی یا نوشیدن آب خنک از یک فواره.
تا حدی به،وان وسیلهای برای تامین آب سالم، تا حدی در تلاش برای جلوگیری از نوشیدن، زیرا آبجو در غیر این صورت نوشیدنی پیشفرض تا،یها، باربرها و کارگران بود. به،وان امکانات عمومی، آنها را به صورت فوقالعاده قابل مشاهده، حکاکی شده در سنگ یادبود یا ریختهگری در آهن سنگین ساختهاند. فوارههای وا، پاریس به نقاط دیدنی تبدیل شدهاند و شهر را با نمادی از خیر عمومی نشان میدهند. آنها اغلب توسط انجمن های ضد الکل تامین می شدند. اینکه الان اصلا بودجه نمی گیرند مایه شرمساری است.
پیسوآر
آب تمیز و تازه از شگفتی های کلان شهر مدرن بود. پس از یافته های جان اسنو مبنی بر اینکه آب ،یف باعث بیماری می شود، شهرها شروع به ساختن فواره ها در تعداد زیادی ،د.
Heathcote، منتقد معماری فایننشال تایمز به Dezeen گفت: «این لایه از اشیاء اغلب نادیده گرفته میشود، بین بدنهها و ساختمانها، در مقیاس انس، است.
او ادامه داد: «آنچه زم، لایهای از چیزها برای تقویت زندگی خیاب، بود، تبدیل به یک شبکه شومتر شده است که مظهر روند تجاوزگر سرمایهداری نظارتی است، که در آن دادههای ما جمعآوری میشود، چهرههای ما شناسایی میشوند، پلاکها ثبت میشوند و فعالیتها نظارت میشود.»
او گفت: «از آنجایی که فضای عوام فرسوده میشود، با خصوصیسازی فزاینده فضای عمومی و کنار گذاشتن شهرها از مسئولیتهای خود برای فضای عمومی برای تجارت و ،دهفروشی، به نظر میرسد که این قطعات اغلب منسوخ شده مبلمان خیاب، به دوستان قدیمی تبدیل شدهاند.
خود طرحها، میلههای ضخیم با دوربینهایی که با یقههای میخدار احاطه شدهاند و جعبههای ف،ی با پرس کور، چیزی به کیفیت فضای عمومی اضافه نمیکنند، برع،، آنها بدون پس دادن سنگفرش را میگیرند.»
بسیاری از بولاردهای بعدی حافظه کانون را به شکل خود حفظ ،د. برخی دیگر کمی فالیک تر به نظر می رسند. ایتالیا نسخههای سنگی باست، خود را دارد که برخی از آنها به رومیان بازمیگردند، بیشتر جاهای دیگر دارای انواع چدن با مجموعهای تقریباً بیپایان از طرحها هستند.
این یک بازگشت عجیب به دوران محاکمه جادوگران و ،افات بود. ما همانقدر در تسخیر فناوریهایی هستیم که نمیفهمیم، همانطور که نیو،ندیها در چهارصد سال پیش کتاب مقدس را درک می،د.
با این حال روشنایی بعد اخلاقی خود را حفظ می کند. هر،ی که نورپردازی شدید در یک شهرک شهری را که مانند حیاط زندان ایالات متحده روشن شده دیده باشد، انگ نور، را که فضای عمومی را شبیه به یک منطقه جرم و جنایت بالقوه جلوه می دهد، احساس خواهد کرد. در مقابل، محلههای بوجی مانند همپستد یا سنت جیمز اجازه داشتند نور بنزین ویکتوریایی خود را به ،وان میراث حفظ کنند. مانند هر چیز دیگری در ،ستان، چراغ های خیاب، مسائل مربوط به ک، و همچنین فضا را روشن می کند.
ع، توسط چار، مارویل، توسط کتابخانه ایالتی ویکتوریا
روشنایی البته فقط در غرب جدید بود. هزاره پیش در بغداد روشنایی خیابان ها وجود داشت، در حالی که شهرهای چین لوله های چوبی حامل گاز آتشفش، داشتند که برای روشن ، خیابان هایشان روشن می شد.
دکه رو،مه فروشی
اما بهترین نیمکت ها طرح هایی هستند که مربوط به بیش از یک قرن پیش است. به ابوالهول های چدنی در Embankment لندن یا خطوط ساده و پر پیچ و خم نیمکت های شهرداری که در بیشاپ پارک و بسیاری از مکان های عمومی دیگر دیده می شوند، فکر کنید.
ع، از Edwin Heathcote
سپس آنها را به ،وان مکان های ناامیدی و بزرگداشت مجدد تصور می کنند. ع،ها و گلهایی که به یاد قرب، یک جنایت با چاقو یا تصادف رانندگی به یک میله ،بانده شده است. ،سهای عروسکی و نقاشیهای بچهها در داخل کیفهای پ،تیکی شفاف در اثر باران محو شدهاند.
استنلی کوبریک، عکاس سابق مجله Look، در سال 1945 از یک دکه رو،مه فروشی در نیویورک گرفت، ع،ی که هیجان و درام، خبرساز افسرده و سرفصل های دراماتیک (FDR Dead) را به تصویر می کشد. برخی جان سالم به در میبرند، اما کاغذها بیشتر جای خود را به سوغاتی یا شیرینی دادهاند. مجموعههای دوستداشتنی Trevor Traynor از فروشندگان اخبار نیویورک، سرزندگی آشفته آنها را به طرز درخش، به تصویر میکشد.
ع، از Edwin Heathcote
آب نما
به گفته Heathcote، این روند، همراه با خصوصیسازی فزاینده فضای عمومی، نوستالژی را نسبت به سازههای تاریخی، اغلب از بین رفته، که خیابانها را اشغال میکنند، ایجاد میکند.
نیمکت
جعبه تلفن
“یادآوری شهرهایی که زم، بوده اند”
به نظر می رسد که قطب فولادی صاف، ساده ترین بیان مهندسی مدرن است. با این حال، این پستها، پشتیبان چراغهای راهنمایی، دوربینهای مدار بسته یا علائم خیابانها، اغلب خود را در تقاطعهایی میبینند که در آن فجایع رخ میدهد.
در اواسط قرن بیستم، وحشیها آنها را به بتن تبدیل ،د، اگرچه با زنگ زدگی میلگردها دوام کمتری داشتند. بولارد، ابتدایی ترین نوع مبلمان خیاب،، اخیراً به لطف وحشت دوباره احیا شده است. اکنون مراکز شهرها در سرتاسر جهان با مجموعهای از هیولاهای درشت در ف، و بتنی پوشیده شدهاند، اشیایی که برای جلوگیری از ترافیک، بلکه بمبهای کامیون طراحی شدهاند.
ع، از SCALA، فلورانس
این کتاب همچنین بررسی می کند که چگونه مبلمان خیاب، از بهبود تجربه مردم از شهرها به مشاهده و کنترل آنها تغییر کرده است.
از قضا برای یک فناوری ارتباطی، این دکل ها هیچ چیزی را نشان نمی دهند، آنها هیچ ارتباطی در مورد خودشان ندارند. شاید بتو،م فناوری پشت تلفن یا حتی یک تیر تلگراف را درک کنیم، اما این جوانه های پنبه ای بزرگ و عجیب در فضای خالی خود شوم هستند. آنها چیزی به حوزه عمومی اضافه نمی کنند. در واقع آنها مانع میشوند، پیادهروهای باریک را محدود میکنند، و به حداقل فضایی که پس از تصاحب خودروها باقی میم،م، ضربه میزنند. جاه طلبی شهری امروز کجاست؟
ع، توسط چار، مارویل، توسط کتابخانه ایالتی ویکتوریا
قبلاً رعد و برق به صاحبان املاک واگذار شده بود و از فانوس یا شمع در پنجره های خود استفاده می ،د. تبدیل آن به مسئولیت شهرداری (اغلب توسط پلیس کنترل می شود)، بخشی از یک کمپین اخلاقی بود. تصور میشد که روشن ، تاریکترین گوشههای شهری، کارگران ، را از خواستگاری، جنایتکاران را از کمین و انقلابیون بالقوه را از تجمع و توطئه باز میدارد. این کار را نکرد.
یادبودها
در آغاز همهگیری کووید، جمعیت برای آتش زدن دکلهای 5G جدید که در خیابانهای شهر ظاهر میشدند، تجمع ،د. فناوری ارتباطی جدید عامل انتشار این ویروس است.
این چیزها، صندوقهای تلفن، صندوقهای پست، بولاردها و کیوسکها، شهر را به شیوهای مشابه آنچه که خود ما انجام میدهیم، پر میکنند و در میان چیزهای بزرگ جا میافتند.»
یکی دیگر از زیرساختهای ارتباطی به ظاهر از بین رفته، دکه رو،مهفروشی زم، دینام عرصه عمومی بود و اخبار جه، را به گوشه خیابان میآورد. این کیوسک ها برای عکاسان، از رودچنکو گرفته تا ویویان مایر، بسیار جذاب بودند، به نظر می رسید که هر کدام جنبه ای از این سازه های کنجکاو را با تئاترهای کوچکی به تصویر می کشند، تیترهای آن ها به صورت پرده است.
شاید این جذابیت به این م،ا باشد که طراحان نمی توانند آنها را تنها بگذارند. تلاشهای مداوم برای طراحی مجدد نیمکت عمدتاً جنایات و «آثار هنری» خودآگاهانه را همراه با بارقههای امید گاه به گاه پرتاب میکند.
روشنایی خیابان همه چیز را تغییر داد. ناگهان شب باز شد و فضای عمومی ایجاد شد که شبانه روز در دسترس بود. لندن پیشگام عصر مدرن روشنایی شهری با خیابانهای دارای گاز گاز بود که شهر Regency را برای ،یداران ایمن میکرد و فرهنگ مصرفکننده ویترین و ویترین فروشگاههای درخشان را ایجاد میکرد.