من می خواهم برای به اشتراک گذاشتن یک داستان کوچک با شما1
وقتی بچههایی که در ساحل شمالی دور نیو ساوت و، بزرگ میشدند، من و خواهر و برادرم آزادی نسبی در حرکتهایمان در 60 جریب زمینی داشتیم که در آن زندگی میکردیم. برای ایمنی ما، برخی از پارامترهای اساسی توسط والدین و خانواده بزرگ به ما داده شد. برای مثال، احترام بگذار برای سایر موجودات و زندگی؛ هر چیزی حق دارد اینجا باشد، از انسان گرفته تا ،کبوت و تار ،کبوت. البته، حواستان به موجوداتی باشد که ممکن است برای بچهها “خطرناک” در نظر گرفته شوند – به آنها در مورد حضور ما هشدار دهید، به آنها فرصت دهید تا فرار کنند. برای اطمینان از اینکه پاهای ما موجوداتی را که به دنبال امنیت هستند، پایمال نمی کند، به جای آن که روی آنها قدم بگذارید.
یادگیری احترام گذاشتن ما را به دستورالعمل بعدی هدایت کرد: مراقب باشید. حواستان باشد که پاهای خود را کجا قرار می دهیم تا کمترین آسیب ممکن را ایجاد کنیم. همچنین، به تغییرات محیط، از یک ا،یستم به ا،یستم دیگر توجه کنید، و این بدان م،است که چگونه ممکن است نیاز به حرکت یا عمل متفاوت داشته باشیم. در بعضی جاها، این مست،م این بود که کاملاً زمین باشد و بی سر و صدا راه بروید، و در بعضی جاها، از سنگی به سنگ دیگر پرش کنید. به این م،ی بود که ما باید مراقب غیرانسان ها باشیم2 و بیش از انسان3 در اطراف ما، با پیام هایی که برای ما ارسال می شود درگیر شوید و پاسخگو باشد. با دقت تماشا کنید که آیا حیوان راحت است یا می ترسد و اگر می ترسد آن را به حال خود رها کنید.
بازی کنید، کاوش کنید، یاد بگیرید. کنجکاو باشید اما گم نشوید. اگر گم می شدیم، باید با مشاهده ردپای خود، گام های خود را دوباره طی می کردیم. به ما یاد دادند که در بوته توجه کنیم، ببینیم کجا رفتیم و در راه برگشت دوباره مشاهده کنیم. همانطور که بازی میکردیم و کاوش میکردیم، یاد گرفتیم که چگونه غذاهایی را که میتو،م با خیال راحت بخوریم، تشخیص دهیم، و بنابراین دستور ما این بود که عاقلانه مصرف کن. اگر مطمئن نبودیم که یک غذای خوراکی است، نباید آن را بخوریم. یا، اگر گرسنه بودیم، با لیسیدن آن شروع میکردیم، سپس صبر میکردیم – گاهی ساعتها یا بیشتر – قبل از اینکه کمی نیش بزنیم و دوباره منتظر بم،م، و به همین ترتیب تا زم، که مطمئن شویم که سالم است. زیاد مصرف نکنید اما از غذای ما لذت ببرید و سپاسگزار باشید برای اینکه از کجا آمده است، زیرا ممکن است دفعه بعد آنجا نباشد. همچنین، صبور باش; غذاهای نارس نخورید و آب نجس ننوشید. بعضی چیزها زمان می برد و ،الت هم بخشی از بردبار بودن و هم نادیده گرفتن خلاقیت است.
یک دستورالعمل کلیدی (مخصوصاً برای کودکان بزرگتر) این بود که مراقب یکدیگر باشنداحساس مسئولیت نسبت به یکدیگر را حفظ کنید و مطمئن شوید که حال همه خوب است. مسنترین فرد باید پشت سر راه برود تا مطمئن شود همه سالم به آنجا میرسند. ،ی را پشت سر نگذار، به طور مداوم ارتباط برقرار کنید داری کجا میری. مهم، همیشه گوش کن، همراه باشید و متصل، نه تنها به صداها و حس زمین، بلکه برای صدای پدر و مادرمان، یا صدای سوت قدرتمند مادرمان، همانطور که زمان رفتن به خانه بود.
این داستان در مورد چگونگی یادگیری پروتکل ها و اصول اخلاقی از خانواده ام و از کشور در دوران کودکی است. این پایان یادگیری من نیست. همانطور که در بزرگسالی رشد کردم و به یادگیری ادامه دادم، ارزش های دوران کودکی من با من به بلوغ رسیدند تا یادگیری مستمر را در بر بگیرند. آنها همچنین ارزش های ،، را که من به ،وان طراح و محقق به کارشان تکیه کرده ام، منع، می کنند، و درس هایی که کشور همچنان به ،وان بخشی از یادگیری مادام العمر من از کشور و کشور با من به اشتراک گذاشته است. این ارزش ها همچنان به کار من اطلاع می دهند:
- به بزرگان، کشور و دیگران احترام بگذارید
- نه تنها به کلمات گفته شده بلکه به ناگفته ها با دقت نگاه کنید و گوش دهید
- فضایی برای فکر و تأمل ایجاد کنید، به افراد و داستان ها فضایی برای توسعه بدهید
- برای یادگیری آماده باشید
- سپاسگزار باشید
- تضمین منافع متقابل
- مسئولانه مصرف کنید
- باز و شفاف باشد
- با دقت و از عقب هدایت کنید
- حفظ روابط.

نمایش گا،ی
،on>
د،ل و سیان هرومک، مزرعه بوگارم.
تصویر: کارلوس پوراس
این چه ربطی به محیط ساخته شده دارد؟
اخیراً، در حین کار بر روی یک پروژه پیچیده با همکاران محیط ساخته شده، توسط یک همکار آگاه از من خواسته شد تا به آنها کمک کنم تا «بهتر بودن» را بیاموزند. این پس از آن بود که من از این روند عصب، شدم. وقتی پروژه را از طریق جهان بینی من در نظر گرفتم، واضح بود که همکاران بسیار واجد شرایط من از پروتکل های رفتاری بی اطلاع بودند که در تئوری، زم، که افراد غیر بومی بیش از 230 سال پیش (یا در واقع در هر زمان دیگری) به سواحل ما رسیدند، باید اتخاذ می شد. از آن زمان تاکنون)، و همچنین سیستمهایی که اجدادشان با خود آوردهاند، همچنان در جامعه گستردهتر به،وان بخشی از فرآیندهای طراحی، از جمله در آن پروژه خاص، بهطور ثابت حفظ میشوند.
از همان اوایل پروژه، مشهود بود که دیدگاه، ارزش گذاری و ارزیابی کار بسیار متفاوت بود. چالش این بود که سیستم های معرفی شده ای که ما در آن زندگی و کار می کنیم، فضایی برای جهان بینی و دیدگاه های مخالف من ایجاد نکرد. آن سیستمها به این م،ی بود که صدای من قابل شنیدن بود و نگر،های من برطرف میشد. همین سیستمهای معرفیشده، همراه با فرآیندها و ارزشهایی که از آنها حمایت میکنند، من را ناامید کرد و به این فکر کردم که چگونه با همکارم در میان بگذارم که چگونه «بهتر» باشم در جامعهای که این سیستمها آنقدر عمیق هستند که افراد درون آنها حتی نمی دانند که از آنها حمایت می کنند، چه رسد به اینکه متوجه تأثیرات آنها بر محیط ساخته شده امروز باشند. به ناچار، این امر بارها و بارها به ناامنی فرهنگی برای من منجر شده است.
آن سیستمهای معرفیشده درک نمیکنند که در روشهای من برای شناخت جهان، یک رهبر در پشت گروه راه میرود تا مطمئن شود که همه سالم به آنجا میرسند – به،وان مثال، در یک جلسه، یک رهبر آ،ین صحبت میکند. این سیستمها نمیدانند که بسیاری از بخشهای ساحل شرقی نیو ساوت و، کشور مادرسالار هستند – به این م،ی که بر خلاف جوامع مردسالار، مردان به ،ن اجازه میدهند که از جمله در روشهای ارتباطی و مذاکره (به ،وان مثال، مردان فعالانه به دنبال آن باشند). چگونگی پیشزمینه صدای ،ن در پروژهها، و پیران زن همیشه آ،ین حرف را میزنند). این سیستمها نمیدانند که روشهای آنها برای دیدن جهان آسیبهایی را برای اکولوژیهای شکننده و تنوع زیستی این قاره ایجاد کرده است و ادامه تجارت طبق معمول فقط ا،یستمهایی را که همه ما به آن متکی هستیم، تهدید میکند.
،، که در این سیستم ها زندگی می کنند باید بدانند که مسئول حفظ وضعیت موجود هستند. در عوض، برای پیشرفت، آنها باید قبل از صحبت ، یا عمل ،، گوش کنند و یاد بگیرند. حداقل تا زم، که آنها جایگاه و پروتکل های مکان خود را بدانند، گوش دادن عمیق فعال بسیار مهم است. این بدان م،است که یاد بگیرید چگونه به گونه ای رفتار کنید که به پروتکل های فرهنگ و کشور احترام بگذارد. این به م،ای فضا دادن، عقبنشینی و ایجاد امنیت برای ،، است که صدایشان در طول تاریخ قبل از شنیده شدن صدایشان خاموش شده است. این به م،ای امتیاز دادن به دیگر، است که قبل از امتیاز دادن به خودشان. همچنین به این م،ی است که درک کنیم که جهان بینی که از طریق آن به آن نگاه می کنند باعث آسیب و آسیب زیست محیطی شده است که ما در حال حاضر تجربه می کنیم، و این جهان بینی نیاز به بررسی دقیق برای کمبودهای آن دارد.
اولین درسی که متخصصان محیط های ساخته شده غیر بومی باید بیاموزند این است که از نظر فرهنگی، آنها نوزاد هستند. از نظر وجود و شناخت در این قاره، آنها کودکان نوپا هستند. به این ترتیب، نقش اصلی آنها گوش دادن، مشاهده و یادگیری است. آنها قبل از بیان افکار یا نظرات خود در مورد این مکان چیزهای زیادی برای یادگیری دارند. شایستگی آنها در محیط ساخته شده از یک جهان بینی ناشی می شود که باعث ت،یب گسترده ای شده است که از مکان دیگری سرچشمه گرفته است. آنها قبل از ایجاد تغییرات بیشتر در فضاهای مش،ی که در آن زندگی می کنیم، مقدار فوق العاده ای برای درک دارند.
متخصصان محیط های ساخته شده غیر بومی باید شروع به بررسی این موضوع کنند که چگونه جهان بینی آنها از طریق طراحی و شکل ساخته شده به محیط زیست آسیب وارد کرده است و آنچه را که در مورد محیط ساخته شده و فیلتری که از طریق آن آموخته اند به چالش بکشند. هنگامی که آنها می دانند چه ،، هستند، هنگامی که واقعاً موقعیت خود را در جهان درک ،د و فهمیدند که جهان بینی آنها چگونه جهان و به ویژه این قاره را (نادرست) شکل داده است، هنگامی که پروتکل های من، را آموختند، وقت آن است که صحبت کنند.
من این پروتکل ها و اخلاقیات را به همراه این شیوه نگرش به جهان، نه تنها برای کمک به یادگیری، بلکه برای ایجاد فضایی برای امنیت فرهنگی به اشتراک می گذارم.4
منبع: https://architectureau.com/articles/listen-observe-learn-ethics-and-protocols-on-country/