آخرین نمایشنامه Oren Safdie در آوریل امسال در Urban Stage نمایش داده می شود


نمایشنامه جدیدی از اورن سافدی در تاریخ 16 آوریل در شهر نیویورک سیتی اولین خوانش عمومی خود را دریافت خواهد کرد. این نمایش با ،وان نما، گسترش اخیر MoMA و تصمیم بحث برانگیز معماران آن برای ت،یب موزه هنرهای عامیانه بسیار مورد توجه در همسایگی را به نمایش می گذارد. یک داستان تخیلی، آن چیزی را تصور می کند که ممکن است بین طراحان توسعه – لیز دی، و ریک اسکوفیدیو – و دوستانشان، طراحان بنای تاریخی تاسف بار در مسیر جاه طلبی هایشان – تاد ویلیامز و بیلی تسین رخ داده باشد. این اقدام دراماتیک در چارچوب بررسی دقیق پروژه از حرفه معماری، مطبوعات نیویورک و عموم مردم انجام می شود.

صفدی گفت: «این قطعا یک کمدی است AN، «بیشتر در مورد ماهیت ناب این حرفه. بنابراین، امیدواریم که معماران به همان اندازه که می خندند، خفه می شوند.»

Safdie، پسر موشه Safdie، قبل از اینکه به نمایشنامه نویسی روی آورد، در کلمبیا معماری خواند. این پنجمین نمایشنامه او با محوریت دنیای معماری است. کارهای قبلی وی در این زمینه عبارتند از جوک های خصوصی، اماکن عمومی; اثر بیلبائو; راه حل غلط; و کور رنگی، که قبلا در بررسی شده بود AN. او همچنین فیلم هایی از جمله می تو،د بعداً از من تشکر کنید و به زودی منتشر می شود گل آفتابگردان. سافدی در حال حاضر استادیار دپارتمان ،یسی کالج سنت اولاف در مینه سوتا است.

اولین خواندن از نما ساعت 19:00 یکشنبه 16 آوریل در استیج های شهری برگزار می شود، اما می تو،د با گزیده ای زیر طعم کمدی را بچشید. در آن، الخاندرو و الا، طراحان تخیلی Safdie در گسترش MoMA، در مورد آنچه که باید با موزه هنر عامیانه، که در نمایشنامه توسط دوستانشان، لیلی و توماس طراحی شده بود، صحبت کنند:

گزیده

الخاندرو و الا در کنار هم روی یک میز ایستاده اند، نقاشی ها پهن شده اند و آنها را مطالعه می کنند.

الا: ل،ت به خدا، الخاندرو، طراحی ما بدون طراحی آنها بهتر است – آیا این کافی نیست؟! رها ، آن به م،ای انکار سیر طبیعی تکامل است. یک جهش عظیم به عقب برای بشریت. آیا شما می خواهید به یاد داشته باشید؟ چون صد سال بعد، زم، که چیزی جز فسفات کلسیم، شش فوتی در زمین نباشیم، این چیزی است که ما را پشت سر می گذاریم که مردم ما را با آن به یاد خواهند آورد – نه دوستی که از زم، که آنها را ش،ت دادیم در لبه پرت شده است. بیرون برای آن قایق‌خانه‌ی شیک در کانکتیکات.

الخاندرو: تمام چیزی که می گویم –

الا: ارزش کلماتی را ندارد که شما سعی می کنید فرموله کنید.

آلخاندرو: چون به من اجازه نمی دهی –

الا: ،ابش کن.

الخاندرو: چی؟

الا: از فضای داخلی شروع کنید.

الخاندرو: ،اصر جالبی وجود دارد –

الا: رفتارش خوب است و تصورش ضعیف است.

آلخاندرو: خوب، پس شاید کمی شلوغ باشد. –

ELLA: باورن،ی گیج کننده، ک،تروفوبیک، و گمراه کننده –

آلخاندرو: خیلی خوب، راه پله می رود.

الا: و وقتی از شر آن خلاص شدی، آیا واقعا دلیلی برای نگه داشتن بقیه وجود دارد؟

(الخاندرو یخ می زند.)

آیا می تو، سرت را تکان بدهی اگر شنیدی چه می گویم؟

(او فقط کمی سر تکان می دهد اما به اندازه کافی.)

متش،.

الا شروع به دور شدن می کند انگار همه چیز حل شده است.

آلخاندرو: اما ما نما را حفظ می کنیم.

(الا می ایستد و می چرخد.)

من نما را دوست دارم.

الا: (با مس،ه ، او) نما را “پسندید”.

آلخاندرو: بله.

الا: شما نما را “دوست دارید”.

الخاندرو: خیلی.

الا: چه چیزی را در مورد نما دوست دارید؟ این تلاقی نامحسوس بین یک دیوار ص،ه نوردی ،تیکی و یک ضربه گیر ارزان قیمت جورج براک است.

الخاندرو: نه چندان آن بخش، اما برخلاف بقیه نماهای ساخته شده این شهر که احساس می کنند از خط مونتاژ خارج شده اند، ذاتاً انس، است… و من این را دوست دارم.

الا: از کجا به این فکر کردی؟

آلخاندرو: از کجا به چه چیزی رسیدم؟

الا: این روشی نیست که شما صحبت می کنید.

الخاندرو: من همان طور که صحبت می کنم صحبت می کنم.

الا قوز کرده است، به سمت مجموعه‌ای از مجلات می‌رود و قبل از توقف، صفحات را با تفنگ مرور می‌کند.

الخاندرو: داری چیکار میکنی؟

الا: (خواندن): “… ساخته شده توسط انسان ها و از خط مونتاژ بیرون نیامده است…” شما همین الان نقل قول کردید نیویورکر – فقط تو قصابیش کردی توماس تهدیدت کرد؟

ال،اندر: نه.

الا: زیرا این کار برای شما بسیار ضعیف خواهد بود که فقط به این دلیل که از او می ترسید غافل شوید. من احترام کامل را برای شما از دست خواهم داد

الخاندرو: چیزی که شما از پذیرش آن خودداری می کنید این است که مردم این شهر آن نما را دوست دارند!

الا: کدام مردم؟

الخاندرو: نمی خو،؟ نامه به سردبیر، مقاله در هر مجله – آنها آن را به زیارتگاه تبدیل کرده اند! کاملا غیر منطقی است!

الا: دقیقا!

آلخاندرو: اما مردم آن را دوست دارند!

الا: نه، گلدبرگر و هاثورن آن را دوست دارند. بقیه در حال پ، هستند.

آلخاندرو: پس چرا آنها آن را دوست دارند؟

الا: این معیار شماست؟

الخاندرو: یادم نمی‌آید وقتی از اضافه شدن ما به سالن کنسرت تعریف ،د، با آنها مشکلی داشتی.

الا: آن موقع بود که به آنها نیاز داشتیم. ما اکنون فراتر از آن هستیم. اثبات انتقادی! … شما به این موقعیت دست نمی‌یابید که آن را برای دسته‌ای از احساسات‌گرایان عصب، کنید.

آلخاندرو: خوب، ل،ت به مردم، منتقدان را ،اب کن، که به دوستان نیاز دارد! … اما من و شما هر دو می د،م که اگر آن نما را از بین ببریم، هزینه ای برای پرداخت وجود دارد.

الا: شاید… در کوتاه مدت… اما وقتی همه چیز حل شود، و مردم ببینند ما چه چیزی را به جای آن ساخته ایم، فراموش خواهند کرد که وجود داشته است.

الخاندرو: به نظر می رسد که شما خیلی مطمئن هستید.

الا: این چیزی است که تو در مورد من دوست داری.




منبع: https://www.archpaper.com/2023/03/oren-safdies-latest-architecture-play-debuts-april-urban-stages-new-york-read-excerpt/